۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

در دفاع از اصولگرایی موسوی


مرحوم شریعتی در پایان یکی از سخنرانی های شور انگیز سال های دهه 50 در حسینیه ارشاد که در خصوص مسخ واقعیت دین و استحاله ارزش ها و اصول رهایی بخش اسلام توسط عده ای که فهم درست و صحیحی از آن ندارند،ایراد کرده بود، سخنان خود را با این جملات به پایان می برد که "برای خراب کرد یک حقیقت لازم نیست به آن خوب حمله کنی کافی است که از آن بد دفاع کنی". واقعیت آن است که امروزه در سایه "دفاع بد" –عمده تا با هدف از میدان به درکردن رقیب- از اصول ثابت و اثربخش قوانین عادی، قانون اساسی و یا حتی روابط اجتماعی و فردی نوعی تخریب و آسیب متوجه این اصول شده است. علاوه برآن برخی مبانی نظری و نوع عملکرد گروهای سیاسی که تابلویی بنام اصولگرایی را برای معرفی خود به اجتماع برگزیده اند زمینه ای را ایجاد نموده است که در صورت بکار برده شدن این واژه(اصولگرایی) برای شناساندن دیگران و یا استناد به آن توسط اشخاص، بدلیل بار ارزشی منفی که ممکن است به جامعه القا نماید، ابهاماتی را پدید می آورد.از آن جمله این روزها مکرر در گفتار ورفتار مهندس میرحسین موسوی کاندیدای ریاست جمهوری دهم شاهد تاکید بر "اصولگرایی" و یا بکار بردن واژه "بازگشت به اصول" بوده ایم. این موضوع در ذهن جمعی از اصلاح طلبان این سئوال را پدیدآورده است که دلیل این نوع موضع گیری یا گفتمان چیست؟ آیا میرحسین متعلق به اردوگاه اصولگرایان است؟ ترکیب این واژه با اصلاح طلبی چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ آیا گفتمان موسوی گفتمانی متمایز از اصلاحات است؟ این مسئله مخصوصا زمانی شایان توجه می شود که نزد عده ای از اصلاح طلبان ایجاد تردید نموده و گویی اصولگرایی و تاکید بر اصول امری مذموم است و تنها برای کسانی که در اردوگاه اصولگرایان باشند ثواب و مجاز است.
بنظرمی رسد تبیین اصولگرایی مد نظر مهندس موسوی می تواند نقش موثری در رفع این ابهام و افزایش اثربخشی گفتمانش داشته باشد.نگاهی به گذشته های دور و سخنانی که در روزهای اخیر به فراخور حضور در صحنه انتخابات شاهد آن بوده ایم می تواند در رمز گشایی از واقعیت اصولگرایی مورد نظر او مفید باشد.
یکی از اصولی که بعنوان مبانی اندیشه موسوی همواره مورد تاکید بوده است اصل "حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش" است که می توان از آن بعنوان روح جمهوریت نظام نیز نام برد. مخالفت صریح او با نظارت استصوابی که بارها مورد تاکید قرار گرفته است می تواند بخوبی تفاوت اندیشه موسوی را با اصولگرایانی که اساسا رای مردم را تزئینی تصور می نمایند نشان دهد وما را به اصالت "میزان بودن رای مردم" در نگاه او واقف گرداند و امیدوار بود که در صورت موفقیت در انتخابات شاهد بستر سازی برای تجلی رای "جمهور مردم" در سرنوشت کشور باشیم.این در حالی است که اصولگرایی بعنوان یک جریان سیاسی بدنبال "جمهورناب" و آنهم تنها برای نمایشی از "شبه دمکراسی" است.
از سوی دیگر یکی از اصول مورد اشاره مهندس موسوی اصل "آزادی بیان" و "گردش آزاد اطلاعات" است که از ارکان دمکراسی محسوب می گردد.بسیاری هنوز هم بخاطر دارند که در هنگام توقیف گسترده مطبوعات در اوائل دوره اصلاحات یکی از معترضین جدیی به این روند نادرست که متاسفانه از سوی مدعیان اصولگرایی به رویکردی زیانبار برای کشور تبدیل شده است،مهندس موسوی بود و حتی گفته می شود کسی که برای اولین بار اصطلاح "توقیف فله ای" را برای توصیف قلع و قمع مطبوعات بکار برد میرحسین موسوی بوده است.
یکی از اصول دیگری که به کرات از سوی مهندس موسوی مورد تاکید قرار گرفته است اصل یکصد قانون اساسی یا موضوع شوراها می باشد. او معتقد است با بازنگری و ایجاد ساز و کارهای متناسب با آن و افزایش اختیارات شوراها می توان با واگذاری بخش هایی از قدرت به مردم گام های اساسی برای دمکراتیزه کردن ساختار قدرت در ایران برداشت.
همچنین اصول متعدد و معطل مانده قانون اساسی در خصوص اقوام و مذاهب در کشور بارها مورد توجه مهندس موسوی قرار گرفته است او همچنین با صدور بیانیه ای در همین زمینه بر اجرایی نمودن این اصول و تلاش برای رفع تبعیض و برداشتن نگاه امنیتی از اقوام که زمینه های حفظ همبستگی اجتماعی و ارتقا ضریب انسجام ملی را فراهم می کند بر توزیع عادلانه ثروت،منزلت و قدرت برای همه گروه های قومی و مذهبی تاکید نمود.
علاوه بر اینها اصول مختلف و متعددی در قانون اساسی وجود دارد که تنها با یادآوری عناوین کلی آنها می توان دریافت اینک که مهندس موسوی عزم خود را برای بازگشت به اصول جزم نموده است درصورت موفقیت، گام های اساسی برای اصلاح وضع نابسامان موجود برداشته خواهد شد نظیر:اتکا به آرا عمومی در اداره کشور،تساوی حقوق مردم ایران،وظایف دولت در تضمین حقوق زن، مصونیت حیثیت،جان،مال،حقوق،مسکن و شغل اشخاص،ممنوعیت تجسس در امور شخصی و تفتیش عقاید،آزادی احزاب ، تشکل ها، تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، برائت افراد،ممنوعیت شکنجه،ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت افراد بازداشت شده و زندانی، رفع تبعیض اقتصادی در سطح استانها و ....
پس می توان گفت اصولگرایی مورد اشاره موسوی در عمل چیزی نیست جز تاکید بر اصول و آرمان های انقلاب اسلامی که روزگاری نیز در دوم خرداد 76 جنبشی به نام "اصلاحات" برای دستیابی و بازگشت به آنها پدید آمد و اینک در ادامه همان مسیر، او که از خاستگاه روشنفکری دینی و حمایت احزاب و شخصیت های برجسته ای نظیر سید محمد خاتمی برخوردار است با سابقه روشنی که در مدیریت کشور در سال های بحران و جنگ و تباری که ریشه در جریانی بنام چپ های خط امام دارد تلاش می کند تا با ارائه قرائتی دمکراتیک از اصول، شعار ایران پیشرفته با قانون، آزادی و عدالت را محقق سازد.
منبع: روزنامه اعتماد مورخ 5/3/88