۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

باز سازی غدیر خم در مراسم نمایشی بیعت بسیج با رهبری

میزگرد در رادیوبین المللی فرانسه در خصوص هفته بسیج
نوشتۀ بیژن برهمندی
امسال،هفته موسوم به بسیج، آشکارا رنگ و بوی دیگری دارد و بنظر می رسد که همزمانی سالروز بسیج با عید غدیر، فرصت مناسبی در اختیار تصمیم گیران کشور گذاشته است تا این بار، با بسیج بسیجی ها و حتی تدارک سندی بنام "میثاقنامه بسیج" در یک اجتماع عظیم از صد و ده هزار بسیجی، این بار یک فرمانده نظامی، سردار محمد رضا نقدی، به نمایندگی از سوی "تمام بسیجیان" با فریاد های مکرر "لبیک یا علی" با آیت الله "علی" خامنه ای بیعت کند.

ویژه گی دیگر مراسم متعدد امسال، اراده آشکار سازماندهندگان آن برای به رخ کشیدن نیروی چند میلیونی بسیج در مقابله با آنچه بود که "دشمن" و یا عوامل فتنه می نامیدند.
آیت الله خامنه ای امسال برای اولین بار در آستانه پنجم آذر سالروز تشکیل بسیج، در اجتماع بسیجیان حضور یافت و بسیج را "حقیقتی عظیم، درخشان و بینظیر" برشمرد، که "همه اقوام و قومیت های ایرانی را در بر می گیرد" و نیز شامل کلیه صنوف اجتماعی، علمی و اقتصادی است.
رهبر جمهوری اسلامی در این سخنرانی ضمن تاکید مکرر بر مقامات "علمی" "هنری " و حتی "اقتصادی" بسیجیان، سپس بسراغ آنچه که خود "دشمنان ملت و دنباله رو های داخلی" آنان می نامید رفت و تلاش آنان را برای "تحقیر و اهانت به بسیج" ناکام و بی ثمر خواند. او نوید داد که بسیج در "روزهای دشوار" گشاینده مشکلات خواهد بود.
آیت الله خامنه ای از بسیجیانی که "در میدان های دشوار نظامی" هنر نمائی کرده اند قدردانی کرد و نوید داد که انها در هر میدانی وارد شوند "پیشتاز و پیشرو" خواهند بود. او تا آنجا پیش رفت که گفت "استادان بسیجی" در عرصه علم و " هنرمندان بسیجی" در میان هنرمندان جزو موفقترین ها هستند.
بطور قطع، انتشار "میثاق نامه بسیج" و در نتیجه تعهد همه جانبه ی کتبی همه بسیجیان به شخص آیت الله خامنه ای، از موارد بی سابقه مراسم امسال بود، که چه بسا سازمان دهندگان آن با "کتبی" کردن تعهدات، در نظر دارند استحکام بیعت این غدیر نوین را از نمونه تاریخی آن، بیشتر کنند.
در میز گرد این هفته ما آقایان محمد علی توفیقی، نیما راشدان و محمد رضا یزدان پناه، هر سه روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی، شرکت دارند و درباره مراسم امسال سالروز بسیج و ویژه گی های آن، گفتگو کرده اند، که شما را به شنیدن آن دعوت می کنیم.
محمد علی توفیقی در این گفتگو خاطر نشان می کند که اگر بتوان تعریفی برای بسیج ارائه داد، باید گفت که بطور عمده از رویکرد فاشیستی برخوردار است و بدنبال تثبیت قرائت پیشوا سالار از رهبری در جمهوری اسلامی است.
بعقیده نیما راشدان اساساً بسیجی واقعی دیگر وجود ندارد. او می گوید نیرو های فعلی بسیج یک گروه فشار سازمان یافته و بدون شناسنامه هستند که بعنوان مزدور حرفه ای عمل می کنند.
محمد رضا یزدان پناه می گوید بعد از سرکوب معترضان به انتخابات توسط بسیج، جو بدبینی و نگاه بسیار منفی نسبت به نیرو های بسیج در جامعه ایران بشدت افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این بدلیل اینکه بسیاری از امکانات فرهنگی، علمی و تکنولوژیک کشور در اختیار بسیج قرار گرفته است، باز هم دید منفی نسبت به بسیج را تقویت کرده است.
او اضافه می کند که بیش از پنج هزار میلیارد از بودجه کشور به جنگ نرم در حوزه فرهنگی اختصاص داده شده، که با توجه به تاکیدات آقای خامنه ای درباره نقش بسیج در "جنگ نرم" بنظر می آید که عمده این بودجه هم در اختیار این نهاد قرار گرفته است.

۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

نگرانی کودتاگران از بازگشت مهدی هاشمی

چالش اقتدارگرایان و در راس آن سپاه و نیروهای امنیتی با "هاشمی" ها موضوع جدیدی نیست و همواره در سال های پس از انقلاب و در جریان رقابت های سیاسی بر سر تصاحب کرسی های قدرت در "حکومت فقها" بر ایران وجود داشته، اما مطرح شدن نام اکبر هاشمی رفسنجانی و خانواده او در مناظره های جنجال برانگیز رقابت های انتخابات دهم ریاست جمهوری و متهم شدن آنها به فساد مالی (که پیش از آن نیز همواره درافکار عمومی و در سطح گسترده ای مطرح بوده) و همچنین علنی شدن نزدیکی نظرات رهبری نظام به احمدی نژاد که اکنون بعنوان دشمن سرسخت هاشمی ها شناخته می شود، آن را وارد مرحله تازه ای نموده است.در عین حال وقایع پس از انتخابات و متهم شدن "مهدی هاشمی" در دادگاه بعنوان یکی از عاملان اصلی "فتنه" و سپس خروج او از کشور و عدم مراجعه به دادگاه علیرغم احضار، بر ابعاد و پیچیدگی های این جدال سرنوشت ساز افزوده است. جدالی که در نهایت، حذف و یا محدود کردن نفوذ، جایگاه و نقش "هاشمی" در آینده نظام ولایت فقیهی را نشانه گرفته است.

مروری بر تیترها، محتوا و جهت گیری رسانه های حامی دولت نشان می دهند که موضوع پرونده مهدی هاشمی در آستانه تغییرات جدی قرار گرفته است. اما نکته ای که وجود دارد این است که این رسانه ها که تا هفته قبل با انتقاد شدید از عدم بازگشت او به کشور و بی تفاوتی پدرش نسبت به این موضوع بارها از زوایای مختلف نگرانی خود را از عدم اجرای عدالت و تعطیل ماندن دادگاه نشان داده بودند با قوت گرفتن احتمال بازگشت مهدی هاشمی، در یک چرخش معنادار، آشکارا خط ارعاب و القا ترس به او را در دستور کار خود قرار داده اند و با انتشار برخی اخبار و انجام مصاحبه هایی مبنی بر محرز بودن مجرمیت و یا بازداشت او بلافاصله پس از ورود به کشور، سعی می نمایند که با ترساندن، عملا مانع بازگشت اش شوند در حالیکه اگر ادعای اقتدار گرایان مبنی بر نگرانی از عدم بازگشت یک مجرم! واقعیت داشت و نیات عدالت خواهانه در پس این اقدامات قرار داشت، اینک که اوحاضر شده است (با هر کیفیت و لطایف الحیلی) به کشور بازگردد و برای اجرای عدالت نیز نیازی به انجام اقدامات ویژه ای مانند استفاده از پلیس بین الملل و یا عملیات امنیتی نظیرفرونشاندن اجباری هواپیمای مسافرتی حامل او وجود ندارد، می بایست ضمن استقبال از این تصمیم، حداقل در این مقطع زمانی فضای رسانه ای را بگونه ای سامان می دادند که بازگشت او را تسهیل و تسریع کنند نه آنکه با ارسال و القا پیام های آشکار و پنهان و ایجاد رعب و وحشت زمینه های انصراف او را فراهم نمایند. اظهارات اخیر احمد جنتی را نیز باید در همین راستا تلقی کرد، او در خطبه های نماز جمعه هفته قبل به صراحت اعلام نمود که "بايد با كساني كه فسادهاي مختلفي داشتند اما هنوز دستگير نشده‌اند، برخورد شود و اگر اينگونه افراد به كشور بازگشتند، بايد سريعا دستگير شوند". احمد جنتی که از حامیان اصلی محمود احمدی نژاد است بعنوان کسی شناخته می شود که در اوایل انقلاب برای کشته شدن فرزندش که به یکی از گروه های اپوزیسیون وابسته بود 40 روز به شکرانه آن روزه گرفته است! او درعین حال نزدیکی آشکاری به هسته اصلی طراحان کودتای انتخاباتی سال قبل دارد، بنابراین خانواده هاشمی پیام بازدارنده ای دریافت نموده اند که در صحت، جدیت، اصالت و خشونت آن هیچ شکی وجود ندارد.

اما سئوال اساسی این است که چرا اقتدارگرایان برخلاف درخواست ها و ادعاهای قبلی اینک از بازگشت مهدی هاشمی نگران شده اند و به تکاپو افتاده اند که بگونه ای مانع آن شوند؟

پس از کودتای انتخاباتی سال 1388 و اعتراض مردم به تقلب و مهندسی نتایج انتخابات و متعاقب آن سرکوب خونین تظاهرات های آرام و مسالمت آمیز و وقوع رخدادهای تلخی نظیر فجایع کهریزک، بستن مجدد مطبوعات، انحلال احزاب و بازداشت هزاران نفر از منتقدان، روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشری، اقتدارگرایان حاکم بر ایران مجبورشدند که برای فریب افکار عمومی، اقناع بدنه هوادار و توجیه اقدامات زشت و غیر انسانی، فضاسازی رسانه ای را در دستور کار قرار دهند و در همین راستا سناریوی "فتنه" را طراحی و در تیراژ و ابعاد وسیع و با امکانات گسترده رسانه ای اقدام به تبلیغ آن نمودند. در این سناریو که اساس آن را توهم توطئه تشکیل می دهد گویا اصلاح طلبان و اپوزیسیون خارج کشور قصد داشته اند با کمک کشورهای بیگانه مسیر جمهوری اسلامی را تغییر داده و زمینه های برسر کارآمدن دولت های طرفدار غرب در فرآیندی مشابه آنچه که در انقلاب های رنگین اروپای شرقی بوقوع پیوست را فراهم نمایند که به دلیل "بصیرت" رهبر انقلاب و البته توانمندی های ویژه سپاه و نیروهای امنیتی این توطئه مخوف کشف و با یاری امت همیشه در صحنه، اقدامات "ضد انقلابی" خنثی شده است. در قالب این سناریو نقشه های خارجی ها و در راس آن استکبار جهانی در وقایع پس از انتخابات تاثیر بسزایی داشته است که اکثر عوامل آن بازداشت و عده ای نیز یا از قبل در خارج بودند و یا پس از ناکامی و شکست طرح هایشان از ترس گرفتار شدن در چنگال عدالت به خارج گریخته اند. در این میان "مهدی هاشمی" بدلیل نسبت نزدیکش با آیت الله هاشمی و همچنین حضور معنادارش در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری بنفع رقبای احمدی نژاد، سوژه ای مناسب و با کارکرد چندگانه محسوب می شد لذا در این سناریو بعنوان یکی از پایه های اصلی "فتنه" تعریف شده است بنابراین بازگشت داوطلبانه او به کشور و حضور در دادگاه و تبرئه احتمالی می تواند مشروعیت، صحت و اساس سناریوی فتنه ای که اقتدارگرایان برای ترویج آن هزینه های سنگینی متحمل شده اند، را با تزلزل جدی در افکار عمومی مواجه نماید. از سوی دیگر نفوذ و توان هاشمی پدر(مخصوصا برای عبور از بحران ها) در کنار یک دادگاه علنی و همچنین تمهیدات احتمالی که مهدی هاشمی قبل از بازگشت به کشور تدارک دیده است می تواند اقتدارگرایان را غافلگیر نماید.

سال گذشته و در اوج حملات رسانه ای، مهدی هاشمی اعلام نمود که در صورت حضور در دادگاه ناگفته های زیادی برای گفتن خواهد داشت. نزدیکی مهدی هاشمی به یکی از اصلی ترین صاحبان قدرت در حکومت فقها و نقشی که هاشمی رفسنجانی در وقایع سی و یک سال گذشته داشته است برکسی پوشیده نیست و نمی توان این ادعای مهدی هاشمی را بلوف دانست، زیرا چنین افشاگری هایی در صورت وقوع می تواند با نمایان کردن بخشی از وقایع پشت پرده سیاست ایران که در سالیان گذشته در انحصار روحانیون بوده است تاثیر مهم و بدون شک نگران کننده ای برای آنان بهمراه داشته باشد. متاسفانه اکثرمسئولان رده بالای جمهوری اسلامی بصورت متقابل از فساد های مختلف سیاسی، اخلاقی و اقتصادی همدیگر مطلع هستند اما در یک فرآیند تدریجی که محصول تقسیم نامشروع قدرت در یک نظام استبداد دینی است به نوعی از تعادل و کنارآمدن با زشتی ها رسیده اند (که معمولا از آن به عنوان مصلحت نظام نام برده می شود) طبیعی است که ناگفته های مهدی هاشمی برای اقتدارگرایان چندان خوشایند نخواهد بود و می تواند تعادل موجود را با توجه به شرایط شکننده داخلی و خارجی به ضرر اقتدارگرایان برهم زند.

اما شاید مهمتر از همه اینها نکته ای باشد که احمد جنتی نیز در خطبه های نماز جمعه به آن اشاره نموده است؛ او با رد درخواست برخی ها برای بازداشت نشدن از فرودگاه، عدم ارسال پرونده به سپاه و اطلاعات و دادرسی توسط قاضی عادل، گفته: "پذیرش این درخواست ها در اين شرايط نوعي بي‎عدالتي است!" البته جنتی معلوم نکرد که چرا درخواست رسیدگی طبیعی و بدون استفاده از روش های تخصصی سپاه و وزارت اطلاعات و برخورداری از حق محاکمه توسط قاضی مستقل و عادل که براساس شنیدهها رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تضمین آن را از رهبر جمهوری اسلامی برای پسرش درخواست کرده است، از دید ایشان بی عدالتی و تبعیض محسوب می شود اما برکسی پوشیده نیست که اگر روش های شکنجه سفید و سیاهی که در تمام سالیان پس از انقلاب و همینطور در جریان بازداشت های پس از انتخابات اخیر اعمال شده است، نبود و یا یک قوه قضائیه مستقل و برخوردار از قضات عادل به اتهامات بی پایه و اساس براندازی و ارتباط با بیگانگان و فتنه و.... رسیدگی می نمود و یا حداقلی از آزادی گردش قدرت و آزادی بیان در ایران وجود داشت، نه تنها اکنون بسیاری از زندانیان آزاد و یا اعدام شدگان در قید حیات بودند بلکه هرگز حکام نالایقی که کشور مستعد و زرخیز ما را در آستانه نابودی قرار داده اند اینگونه بر مسند قدرت باقی نمی ماندند.
منبع: سایت روزآنلاین

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

روانێنێکی دووباره‌ بۆ " رووداوه‌ تیرۆریستیه‌کانی ئه‌م دواییه‌ی کوردستان"

محه‌مه‌د عه‌لی تۆفیقی

رووداوه‌ کوێر و تیرۆریستیه‌کانی ئه‌م دواییه‌ی کوردستانی ئێران، که‌ دوا نموونه‌که‌یان چه‌ند هه‌فته‌ پێش ئێسته‌ له‌ مه‌یدانی ئێقباڵی شاری سنه‌ روویدا و تێیدا چه‌ند که‌سێک له‌ هێزی ئاسایشی و چه‌ند که‌سێکی سڤیلیش کوژران و بریندار بوون، گرنگیه‌کی شیکاریانه‌ی تایبه‌تی‌ هه‌یه‌ و شیاوی ئه‌وه‌یه‌ نوخبه‌ و گرووپه‌ سیاسیه‌کان به‌ وردی له‌سه‌ری بوه‌ستن و لێکیبده‌نه‌وه‌، چونکو جگه‌ ساڵانی سه‌ره‌تای شۆڕشی گه‌لانی ئێران، ته‌نانه‌ت له‌ لووتکه‌ی شه‌ڕی کوردستانیشدا، به‌ ده‌گمه‌ن‌ خه‌ڵکی مه‌ده‌نی و هێزی وه‌ک پۆلیس که‌وتوونه‌‌ به‌ر هێرش. خاڵێکی دیکه‌ که‌ کۆی باسه‌که‌ ئاڵۆزتر ده‌کات، ئه‌وه‌یه‌ له‌ ساڵانی رابردوودا گوتاری زاڵی نێو نوخبه‌ و ئۆپۆزسیۆنی کورد زیاتر له‌ بۆچوونی خه‌باتی مه‌ده‌نی (1) و ئاشتیخوازانه‌ نزیک بۆته‌وه‌، به‌جۆرێک که‌ یه‌ک یان دووگرووپ نه‌بێت، پارته‌ گه‌وره‌ و ناسراوتره‌کان به‌ کرده‌وه‌ وازیان له‌ خه‌باتی چه‌کدارانه‌ هێناوه‌ و و له‌م رووداوانه‌ی ئه‌م دواییه‌شدا به‌ راگه‌یاندن یان به‌ وته‌ی ره‌سمی، بێزاریی خۆیان‌ ده‌ربڕیوه‌ و له‌ بۆچوونێکی ده‌گمه‌ندا که‌ به‌رهه‌می گوتاری خه‌باتی ئاشتیخوازانه‌ و مه‌ده‌نییه‌ له‌ نێو کورده‌کاندا، هاوکاتی ناوهێنانی ئه‌م رووداوانه‌ وه‌ک کرده‌وه‌ی تیرۆریستی، رایانگه‌یاندووه‌ تیرۆریزم ناتوانێت داوا ئینسانی، ئازادیخوازانه‌ و دیمۆکراتیکه‌کانی خه‌لكی کورد به‌دیبهێنێت و، له‌ لایه‌کی دیکه‌شه‌وه،‌ کۆماری ئیسلامی وه‌ک هه‌میشه‌ هێزی (چد انقلاب) ی به‌ هۆکاری ئه‌م رووداوانه‌ زانی (2)، ئه‌مه‌ له‌ کاتێکدایه‌ تا ئێسته‌ هیچ گرووپ و لایه‌نێک به‌ ره‌سمی به‌رپرسایه‌تی ئه‌م په‌لامارانه‌ی له‌ ئه‌ستۆ نه‌گرتووه‌. به‌م پێیه‌ش، به‌ سه‌یرکردنی پێشینه‌ی باسه‌که‌ و هه‌ڵسوکه‌وتی فریوده‌رانه‌ی حاکمانی سه‌رکوتکاری ئێران، پێناچێت بانگه‌شه‌ گشتی و بێ به‌ڵگه‌کانی به‌رپرسانی کۆماری ئیسلامی بڕه‌وێکی زۆریان هه‌بێت.
خولی نوێی توندوتیژی له‌ کوردستان، که‌ به‌ ته‌قینه‌وه‌ له‌ کاتی مارشی هێزه‌ چه‌کداره‌کانی کۆماری ئیسلامی له‌ مه‌هاباد ده‌ستی پێکرد و دواتر به‌ شه‌ڕی چه‌کدارانه‌ له‌ نێوان که‌سانی نه‌ناسراو و هێزی ئاسائشیدا له‌ سه‌قز و پاشان هێرشی که‌سانی چه‌کداری نه‌ناسراو بۆ سه‌ر کۆشکی پۆلیسی هاتوچۆ به‌ بانگی "الله‌ اکبر" ه‌وه‌ له‌ رۆژی رووناک و گه‌وره‌ و قه‌ره‌بالغترین گۆڕه‌پانی شاری سنه‌دا روویدا، چوه‌ته‌ قۆناغێکی تازه‌وه‌. کۆی ئه‌م رووداوانه‌ له‌ کاتێکدا روویداوه‌ که‌ به‌ڵگه‌ و مه‌زه‌ننه‌کان نیشان ده‌ده‌ن ئێسته‌ هه‌ندێ به‌شی " ده‌سه‌ڵاتی فه‌قیهه‌کان" له‌ ئێران و نموونه‌یان سپاسی پاسداران که‌ هه‌موو باڵه‌کانی سیستمی خستۆته‌ ژێر ده‌سه‌ڵاتی خۆیه‌وه‌، زیاترین سوود له‌م رووداوانه‌ ده‌به‌ن، چونکو سپای پاسداران ده‌توانێت به‌ بیانووی نائارامی و توندوتیژی له‌ کوردستان، هاوکاتی تۆخکردنه‌وه‌ی روانگه‌ی ئاسایشی بۆ کوردستان که‌ قازانجێکی زۆری بۆ ئه‌م هێزانه‌ هه‌یه‌ (3)، رێگه‌چاره‌یه‌کیش بۆ زاڵبوون یان راکردن له‌و کێشه‌ تۆقێنه‌ره‌ ئابووری، سیاسی و کۆمه‌ڵایه‌تیانه‌ی که به‌ هۆی ناتوانی له‌ به‌ڕێوه‌بردندا‌ کۆی وڵاتی گرتوه‌ته‌وه،‌ بدۆزرێته‌وه‌.
ئێسته‌ ئاشکرایه‌ ناتوانیی سیستم له‌ به‌ڕێوه‌بردنی کۆمه‌ڵگای ئێراندا ته‌نیا بۆ ئاستی سیاسی و سه‌رکوت کورت نابێته‌وه‌ و ئاستی به‌ربڵاوتری کۆمه‌ڵایه‌تی، ئابووری و کولتووریشی گرتوه‌ته‌وه‌. ده‌سه‌ڵاتپه‌رستانی خۆجێیی ئێران، که‌ به‌ داخه‌وه‌ بانگی به‌ڕێوه‌بردنی جیهانیش ده‌ده‌ن، له‌ ده‌ره‌وه‌ی سنووره‌کانی ئێرانیش حاڵیان زۆر له‌ ناخۆ باشتر نییه‌ و جگه‌ قه‌یرانی شه‌رعیه‌ت کێشه‌یه‌کی گه‌وره‌ی وه‌ک کێشه‌ی ناڤۆکی و په‌راوێزخرانی نێونه‌ته‌وه‌ییشیان هه‌یه‌.
له‌ گێژه‌نی کێشه‌ی بونیادی له‌ ناوخۆ و ده‌ره‌وه‌ و‌ به‌رده‌وامیی و په‌ره‌سه‌ندنی بزووتنه‌وه‌ی سه‌وز و پێداگریی خه‌ڵک له‌سه‌رداوای ئازادیخوازانه‌ و دیمۆکراتیکی خۆیان، توانای حاکمانی بۆ چاره‌سه‌ری کێشه‌ سیاسی، کۆمه‌ڵایه‌تی، کولتوری و ئابووریه‌کان تا دوایی که‌م کردوه‌ته‌وه‌ و توانای کۆنتڕۆڵی باوی قه‌یرانه‌کانی بۆ " که‌مینه‌ی ده‌سه‌ڵاتدار" ئێران ئێجگار زه‌حمه‌ت کردووه‌‌، هه‌ر به‌ پێی ئه‌مانه‌ش هیچ دوور نییه سیناریۆنووسانی به‌شه‌ ئاسایشی و سه‌ربازییه‌کان بۆ ده‌رچوون له‌ ئه‌و له‌مپه‌رانه‌ی هه‌ن، نانه‌وه‌ی قه‌یرانی ده‌ستکرد و شانۆیی( هه‌ڵبه‌ت به‌ شێوه‌ی چاودێریکراو، به‌ڕێوه‌براو و قابیلی کۆنتڕۆل که‌ هاوکات ده‌نگدانه‌وه‌ی میدیای فراوانیشی له‌ ده‌ره‌وه‌ و ناوه‌وه‌ هه‌بێت 4) بخه‌نه‌ نێو به‌رنامه‌ی خۆیانه‌وه‌ و به‌ گه‌وره‌کردنه‌وه‌یان کێشه‌ قووڵ و بونیادیه‌کان، لانیکه‌م بۆ ماوه‌یه‌کی کاتی، لای بیرورای گشی په‌رده‌پۆش بکه‌ن. به‌ وته‌یه‌کی تر، ده‌توانین بڵێین ده‌سه‌ڵاتپه‌رستانی ئێران به‌ نیازن به‌ درووستکردنی قه‌یرانی ساخته‌ له‌ کوردستان، رێگه‌ بۆ درێژه‌دانی سه‌رکوتکاریی ئایینی خۆش بکه‌ن. ‌‌
به‌ڵام وه‌ڵامدانه‌وه‌ی ئه‌مه‌ی که‌ چۆنه کوردستان ‌بۆ ئه‌م نه‌خشه‌ شووم و باجه‌ قورسه‌ هه‌ڵده‌بژێردرێت، زۆر قورس نییه‌ و بۆ وه‌ڵامه‌که‌ی ده‌توانین بۆ پێشینه‌ و رووداوه‌کانی ساڵی 57 له‌ کوردستاندا بگه‌ڕێینه‌وه‌. له‌ سه‌ره‌تای ده‌سه‌ڵاتی نوێشدا حکوومه‌ت به‌ بیانووی جوداخوازیی و سه‌رکوتی ئۆپۆزسیۆن، به‌ داسه‌پاندنی شه‌ڕ به‌ سه‌ر ئه‌م ناوچه‌دا، هاوکاتی چه‌واشه‌کردنی بیرورای گشتی له‌ ناوه‌رۆکی فاشیستی و نادیمۆکراتی خۆی، توانی به‌ جۆشدانی خه‌ڵکی به‌شه‌کانیدیکه‌ی ئێران، هاندانی هه‌ستی ئایینی و راگه‌یاندنی بارودۆخی نائاسایی و فووکردن به‌ گوتاری ئاسایشی نه‌ته‌وه‌ییدا، رێگه‌ بۆ سه‌رکوت و داخستنی کۆی لایه‌نه‌ سیاسیه‌کان له‌ کۆی ئێراندا بکاته‌وه، داخرانێکی ره‌ش و قورس که‌ به‌ ده‌ستپێکردنی شه‌ڕی ئێران و ئێراق، زیاتری خایاند و پتر په‌ره‌ی سه‌ند‌.‌
به‌ڵام دیاره‌ ئه‌و ئه‌زمونه‌ به‌نرخه‌ی خه‌ڵکی ئێران له‌ رووداوه‌ تاڵه‌کان و ساخته‌کاریه‌کانی ده‌سه‌ڵاتدارانی ئێران له‌ ساڵانی رابردوودا ده‌ستیان که‌وتووه‌ و، هاوکات روانگه‌ی مه‌ده‌نی و ئاشتیخوازانه‌ی " بزووتنه‌وه‌ی نه‌ته‌وه‌یی کورد"، به‌ر به‌ سه‌رکه‌وتنی سیناریۆی دووپاته‌کی و سواوی " مانه‌وه‌ به‌ خولقاندنی قه‌یرانی نه‌ته‌وه‌یی و ناوچه‌یی" ده‌گرێت، ئه‌و قه‌یرانانه‌ی ده‌سه‌ڵاتی ئێران بۆ مانه‌وه‌ په‌نایان بۆ ده‌بات.


--------------
په‌راوێزه‌کان:
1.سه‌باره‌ت به‌ زاڵبوونی شێوازی خه‌باتی مه‌ده‌نی له‌ کۆمه‌ڵگای کوردستان، جگه‌ وازهێنان له‌ شێوازی توندوتیژ و دامه‌زراندنی ده‌یان کاناڵی سه‌ته‌لایت و سه‌دان سایتی ئینته‌نێتی و باسی رووناکبیری، گه‌لێ به‌ڵگه‌ی دیکه‌ش هه‌ن که‌ وه‌ک نمونه‌ی روونیان ده‌توانین ئاماژه‌ به‌ مانگرتنی گشتی خه‌ڵکی شاره‌کانی کوردستان له‌سه‌ر داوای لایه‌ن‌ و که‌سایه‌تیه‌ رووناکبیری و سیاسیه‌کان بده‌ین، که‌ تێیدا به‌شێکی گه‌وره‌ی کوردستانی ئێران حاڵه‌تی نیوه‌داخراوی وه‌رگرت.
2- وه‌زیری ئیتلاعات له‌ په‌راویزی سه‌فه‌ره‌که‌ی ئه‌حمه‌دینژاد بۆ لوبناندا، رووداوه‌که‌ی سنه‌ی دایه‌ پاڵ" گرووپه‌ سه‌له‌فیه‌ کورده‌کان". ئه‌مه‌ له‌کاتێکدایه‌ که‌ گرووپی وه‌ها له‌ بنه‌ڕه‌تدا له‌ کوردستانی ئێران بوونی نییه‌، واته‌ رێکخراوی ئایینی یان پارتیزانی که‌ بنه‌ڕه‌تی چالاکیی خۆیان له‌سه‌ر بیروراکانی ئیبن ته‌میمه‌ یان ئه‌لقاعیده‌ دانابێت، له‌ جوگرافیای سیاسی کوردستانی ئێراندا ئاماده‌یی و بوونیان نییه‌. هه‌ڵبه‌ت دیاره‌ ره‌وتی سه‌له‌فی، که‌ ره‌وتێکی پاشکه‌وتنخوازی ئایینییه،‌ وه‌ک هه‌ر ره‌وتێکی دیکه‌ ده‌کرێت له‌ کوردستانی ئێران هه‌نژی لایه‌نگری هه‌بێت. به‌ تایبه‌ت کاتێ ئه‌م ساڵانه‌ی دوایی سیاسه‌تی کۆماری ئیسلامی به‌رامبه‌ر ئه‌م گروپانه‌ ئاسانکاری بووه‌ بۆ بانگه‌شه‌ی ئایینی بۆیان ، چونکو ئه‌و بانگه‌شانه‌ به‌ له‌مپه‌رێکی کارامه‌ به‌رامبه‌ر هه‌ندێ ره‌وتی ئیسلامی – سوننی و مۆدێرنی وه‌ک " مه‌کته‌بی قورئان" (لایه‌نگرانی موفتی زاده‌) و " جه‌ماعه‌تی ده‌عوه‌ت و ئیسلاح" ( لقی ئێرانیی ئیخوان موسلمین)ده‌زانێت. به‌ڵام سه‌ره‌ڕای ئه‌و بڕه‌ ئازادییه‌ی به‌م بانگه‌شانه‌ دراوه‌، ئه‌م ره‌وته‌ توندوتیژه‌ هیچکات له‌ نیو خه‌ڵکی کوردستاندا قورسایی وه‌رنه‌گرتووه‌، که‌ ره‌نگه‌ یه‌کێک له‌ هۆیه‌کانی کولتووری نه‌رم وهه‌ڵکه‌ری کورده‌کان و هه‌روه‌ها شافیعی بوونی سوننیه‌کانی کوردستانه‌‌. هاوکات پشتگیریی سپای پاسداران له‌ گرووپی" ئه‌نسار ئیسلام" که‌ سه‌رچاوه‌ی سه‌ره‌کیی ئیلهام و پشتگیرین له‌ بانگده‌رانی سه‌له‌فیگه‌ری له‌ کوردستانی ئێران، شاراوه‌یی‌ زیاتر کردوه‌ و گومانی ده‌ستی کۆماری ئیسلامی له‌ توندوتیژیه‌کانی کوردستاندا به‌هێزتر ده‌کات. هه‌روه‌ها ئه‌نسار ئیسلام مێژوویه‌کی کۆنی هاوکاریی له‌گه‌ڵ سپای پاسداران دژی‌ کۆمه‌ڵه‌ و دیمۆکرات هه‌یه‌.
3- له‌ بنه‌ڕه‌تدا ده‌توانین هۆیه‌کی بوونی سپای پاسدارانی ئینقلابی ئیسلامی ئێران به‌ره‌نگاری له‌گه‌ڵ گرووپه‌ سیاسیه‌ کورده‌یه‌کان بزانین، که‌ ساڵانی سه‌ره‌تای شۆڕشی ئیسلامی به‌ ناچاری و بۆ به‌رگری له‌ خه‌ڵکی کوردستان و مافه‌ ره‌واکانی خه‌ڵکی کورد په‌نایان برده‌ به‌ر شه‌ڕی چه‌کداری. سپای پاسداران به‌رامبه‌ر " کێشه‌ی کورد" هه‌ر له‌ سه‌ره‌تاوه‌ تا ئێسته‌ زیاتر رووی له‌ هه‌ڵسوکه‌وتی ئاسایشی و چاره‌سه‌ری سه‌ربازی کردووه‌. به‌م پێیه‌ش، نه‌بوونی ئاسایش و توندوتیژی له‌ کوردستان هه‌میشه‌ بیانووی گه‌وره‌ی بۆ سپای پاسداران درووست کردووه‌ و، له‌ لایه‌کی دیکه‌شه‌وه،‌ هه‌رچه‌شنه‌ چاره‌سه‌رێکی دیمۆکراتیکی کێشه‌ی کورد ده‌توانێت ببێته‌ هۆی لاوازکردنی هێزی سپا له‌ کۆی هاوکێشه‌کانی هێز له‌ ئێراندا و هاوکات هه‌ڕه‌شه‌ی جیددی له‌ بنه‌ڕه‌تی به‌رژه‌وه‌ندییه‌ گه‌وره‌ ئابووری و سه‌ربازیه‌کانی ئه‌م هێزه‌ ده‌کات.

4- ته‌قینه‌وه‌که‌ی مه‌هاباد هاوکات بوو له‌گه‌ڵ سه‌فه‌ری ساڵانه‌ی ئه‌حمه‌دینژاد بۆ ئه‌مه‌ریکا. گه‌لێ وڵاتی رۆژئاوایی، رێکخراوه‌ نێونه‌ته‌وه‌ییه‌کان و ده‌وڵه‌تی ئامریکا به‌ ره‌سمی ئه‌م ته‌قینه‌وه‌یان شه‌رمه‌زار کرد و که‌شێکی میدیایی له‌بار بۆ دووپاتکردنه‌وه‌ی ئه‌م بانگه‌ ره‌خسا که‌ ئێران خۆی قوربانیی تیرۆریزمه‌ و ئه‌حمه‌دینژادیش هه‌ر ئه‌م بانگه‌ی له‌ چاوپێکه‌وتن له‌گه‌ڵ میدیا جیهانیه‌ گه‌وره‌کاندا وه‌ک به‌ڵگه‌ به‌رز کرده‌وه‌. رووداوه‌که‌ی سنه‌ هاوکات بوو له‌گه‌ڵ سه‌فه‌ری ئه‌حمه‌دینژاددا بۆ لوبنان و په‌نجه‌ کێشان بۆ ده‌ستی سه‌له‌فیه‌کان ( که‌ دیارترین تایبه‌تمه‌ندییان دژایه‌تیه‌ له‌گه‌ڵ شیعه‌) له‌ لوبنان دیسان خۆی جێگه‌ی پرسیاره‌.
دوا خاڵی جێگه‌ی سه‌رنجیش ئه‌مه‌یه‌ به‌م دواییه‌ وته‌بێژێکی کۆمه‌ڵه‌ باسی ده‌ستی تۆڕێکی جاسووسی کردووه‌ که‌ سێ چالاکیی سه‌ره‌ڕۆیانه‌ی له‌ نێو هێزه‌کانی ئه‌م لایه‌نه‌دا درووست کردووه‌، وه‌ک ئه‌و گرووپه‌ی که‌ له‌ سه‌قز ته‌قه‌ی کردووه‌، بێ ئه‌وه‌ی ئاماژه‌ بۆ ناوێکی تایبه‌ت بکات.
- رۆژنامه‌نووس و ئه‌ندامی پێشووی رێکخراوی موجاهدینی ئینقلابی ئیسلامی.
سه‌رچاوه‌: رۆژنامه‌ی ده‌ستوور

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

نگاهی دوباره به اقدامات تروریستی اخیر در کردستان ایران

محمدعلی توفیقی

اقدامات کور و تروریستی پی در پی اخیر در کردستان ایران که آخرین نمونه آن درهفته های گذشته در میدان آزادی سنندج اتفاق افتاد و در جریان آن تعدادی از نیروهای انتظامی و مردم عادی کشته و زخمی شدند از اهمیت تحلیلی ویژه ای برخوردار است و جا دارد که گروه های سیاسی و نخبگان توجه بیشتری به آن معطوف نمایند زیرا بجز در سالهای اول انقلاب که اتفاقاتی از این دست را در کردستان شاهد بودیم در سی و یک سال گذشته – حتی در اوج برخوردها میان نیروهای اپوزیسیون مسلح و دولت- بروز چنین حوادثی که در آن مردم عادی و یا نیروهای غیرمسلحی مانند پلیس راهنمایی و رانندگی مورد هدف واقع شوند نادر و انگشت شماربوده است. نکته ی دیگری که برابهام این اتفاقات افزوده است آن است که در سالیان اخیر گفتمان غالب در میان گروهای اپوزیسیون و روشنفکران کرد با رویکردهای مدنی و مسالمت آمیز انطباق بیشتری یافته است بگونه ای که بجز یک یا دو گروه، سایر احزاب قدیمی کرد، عملا مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته اند و در وقایع اخیر نیزهمه جریانات سیاسی کردی یا از طریق بیانیه و یا با مصاحبه سخنگویان رسمی، انزجارخود را از اینگونه اقدامات نشان دادند و در رویکردی کم سابقه که حاصل غلبه گفتمان مسالمت آمیز و مدنی¹ در میان کردهاست، ضمن تروریستی قلمداد نمودن این تحرکات، اعلام کردند که تروریسم و خشونت قادر به برآورده کردن مطالبات انسانی،آزادیخواهانه و دمکراتیک مردم کرد نیست از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیز بلافاصله با تکرار اتهامات کلیشه ای، همچون همیشه ضدانقلاب را عامل اصلی این وقایع قلمداد نمود² این درحالی است که تا این لحظه هیچ گروهی رسما مسئولیت این حملات را به عهده نگرفته است لذا با توجه به سوابق امر و رویکرد فریبکارانه حاکمان مستبد ایران، بنظر نمی رسد که ادعاهای کلی و غیرمستند مسئولان جمهوری اسلامی از اعتبار چندانی برخوردار باشد.

شروع دور جدید خشونت ها در مناطق کردنشین که با انفجار مهاباد در میان تماشاچیان رژه نیروهای مسلح در روز 31 شهریورآغاز شد با بروز درگیری میان افراد مسلح ناشناس و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در شهر سقز و سپس حمله افراد مسلح با فریادهای الله اکبر! به پاسگاه نیروی انتظامی در روز روشن و شلوغ ترین میدان مرکز استان کردستان وارد مرحله تازه ای شده است. همه این اتفاقات در حالی به وقوع پیوسته اند که قراین و شواهد نشان می دهند که بخش هایی از "حاکمیت فقها" در ایران از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در حال حاضر تمامی ارکان نظام را تحت سلطه خود درآورده است، از بروز این خشونت ها بیشترین منفعت را خواهند برد زیرا می توانند با توجیه بروز خشونت و نا امنی در کردستان ضمن تشدید رویکرد امنیتی در این منطقه که منافع کلانی را برای این نیرو به همراه دارد³، راه حلی برای فائق آمدن بر مشکلات وحشتناک اقتصادی،سیاسی و اجتماعی که کشور در سایه سومدیریت اقتدارگرایان با آن مواجه شده است، بیابند.

اکنون آشکار شده است که ناکارآمدی نظام موجود در مدیریت جامعه ایران تنها محدود به ابعاد سیاسی و خفقان ناشی از آن نبوده و سطوح گسترده تر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رانیز در بر گرفته است. اقتدارگرایان وطنی که از بد حادثه ادعای مضحک مدیریت جهانی نیز دارند، در خارج از مرزهای ایران هم از وضعیت بهتری نسبت به داخل برخوردار نبوده و علاوه بر بحران مشروعیت با معضل بزرگی بنام موضوع هسته ای و انزوای شدید بین المللی و تحریم های گسترده مواجه هستند. در چنین گردابی از مشکلات ساختاری در داخل و خارج، و از سوی دیگر تداوم و گسترش جنبش سبز و پافشاری مردم بر مطالبات آزادی خواهانه و دمکراتیک، ناتوانی حاکمان برای حل معضلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را افزایش داده و آستانه آسیب پذیری و امکان کنترل اوضاع از طرق معمولی را برای "اقلیت حاکم" به شدت کاهش داده است به همین دلیل هیچ بعید نیست که محافل سناریونویس در بخش های نظامی و امنیتی برای خروج از بن بست موجود، بحران سازی های نمایشی (البته بصورت محدود، مدیریت شده و قابل کنترل و در عین حال با انعکاس وسیع رسانه ای در داخل و خارج کشور4) را در دستور کار قرار داده باشند تا با بزرگنمایی آنها مشکلات جدی، ساختاری و اساسی کشور را در افکار عمومی برای مدتی هم که شده است، تحت الشعاع قرار دهند. به دیگر بیان می توان گفت که اقتدارگرایان حاکم بر ایران قصد دارند با بحران سازی های کاذب در کردستان زمینه های تداوم استبداد دینی موجود را فراهم نمایند.

اما یافتن پاسخ این سئوال که چرا نقطه ای مانند کردستان برای تحمیل این هزینه گزاف و نقشه ی شوم و غیر انسانی انتخاب شده است کار چندان دشواری نیست و کافی است که به بررسی سوابق امر و وقایع ابتدای انقلاب 57 در این منطقه پرداخت. درآن زمان نیز حکومت تازه استقرار یافته به بهانه واهی تجزیه طلبی و مقابله با ضد انقلاب، با تحمیل جنگ بر این منطقه ستم دیده ضمن انحراف افکار عمومی از ماهیت غیردمکراتیک و فاشیستی خود توانست با اغوا و تهییج ملی، تحریک احساسات مذهبی و اعلام کاذب شرایط فوق العاده و اولویت دادن به حفظ امنیت ملی، زمینه های برقراری خفقان در کل کشور و سرکوب تمامی جریانات سیاسی را فراهم نماید، انسداد سیاه و دهشتناکی که با شروع جنگ عراق و ایران در مقیاس بزرگتر و فاجعه آمیزتری همچنان ادامه یافت.

اما بدون شک تجربه ی گرانبهایی که ملت ایران از اتفاقات تلخ و رفتارهای فریبکارانه حاکمان در سالیان گذشته بدست آورده اند و رویکرد مدنی و مسالمت آمیز "جنبش ملی کرد" مانع از موفقیت اقتدارگرایان در اجرای سناریوی نخ نما و تکراری "ادامه حیات در پناه بحران های ملی و منطقه ای" خواهد شد.

--------------

پی نوشت ها:

1-در باب غالب شدن روش های مبارزه مدنی و مسالمت آمیز در جامعه کردستان و پرهیز از روش های خشن علاوه بر رویگردانی گروهای سیاسی کرد از مبارزه مسلحانه و تاسیس ده ها کانال ماهواره ای و صدها سایت اینترنتی و بحث های روشنفکری، شواهد فراوانی وجود دارد از جمله مهمترین آنها می توان به اعتصاب سراسری پنچ شنبه ۲۳اردیبهشت امسال اشاره کرد که با دعوت و فراخوان جریانات سیاسی و نخبگان کرد در این روز، بخش عمده‌ای از مناطق کردنشین ایران در شهرهای سنندج، سقز، مریوان، کامیاران، دیواندره، بوکان، مهاباد، اشنویه و پیرانشهر در اعتراض به اعدام 5 تن از زندانیان سیاسی کرد و غیر کرد به حالت تعطیل درآمد.

2- وزیر اطلاعات در حاشیه سفر احمدی نژاد به لبنان! حادثه سنندج را به " گروهای سلفی کرد" نسبت داد.این در حالی است که اساسا چنین گروه هایی در کردستان ایران وجود خارجی ندارند یعنی سازمان های مذهبی و یا چریکی که مبنای فعالیت های خود را اندیشه های بنیانگزاران سلفیه مانند ابن تیمیه و یا حتی موخرین آنها که بنام القاعده مشهور هستند اعلام کرده باشند، در جغرافیای سیاسی کردستان شناخته شده نیستند. البته نمی توان انکار کرد که مانند هر اندیشه دیگری جریان سلفی که یک جریان متحجر اسلامی است و مخالف هر نوع نوآوری و تجدد در دین و حکومت است در کردستان ایران هم طرفدارانی دارد. مخصوصا در سالیان اخیر سیاست جمهوری اسلامی تسهیل فعالیت مبلغان این اندیشه در کردستان بوده است زیرا آنان را مانع مناسبی در برابر رشد جریان های اسلامی - سنی و مدرن مانند جریان "مکتب قرآن"(هواداران مرحوم احمد مفتی زاده) و "جماعت دعوت و اصلاح" (شاخه ایرانی اخوان المسلمین) دراین منطقه تصور می کردند .اما با وجود آزادی نسبی فعالیت های تبلیغی، این جریان خشونت طلب هرگز در میان مردم کرد از پایگاه معناداری برخوردار نشد که علت آن را باید در فرهنگ مدارا و مسامحه کردها و همچنین شافعی بودن اکثریت اهل سنت کردستان جستجو نمود. در عین حال ارتباطات و حمایت های ویژه سپاه پاسداران از گروه "انصارالاسلام" (از جریان های مذهبی در کردستان عراق ونزدیک به القاعده و طبیعتا مخالف حضور آمریکا در عراق ) که منبع اصلی الهام و حمایت از مبلغان سلفیه در کردستان ایران هستند بر دامنه ابهامات افزوده و سوذن به دست داشتن بخش های از خود حاکمیت ایران در بروز دور جدید خشونت ها در کردستان را تقویت نموده است. گروه انصار الاسلام همچنین سابقه همکاری دیرینه ای با سپاه پاسدارن در مقابله با دیگرگروه های اپوزیسیون کرد ایرانی مانند دمکرات و کومله دارد.

3- اساسا می توان یکی از علل وجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را مقابله نظامی با گروهای سیاسی کرد دانست که در سالهای اوایل انقلاب ناچارا رویکرد مسلحانه را برای دفاع از حقوق مردم کرد و تامین مطالبات مشروع آنها در پیش گرفته بودند. سپاه در برخورد با "مسئله کرد" از ابتدا تاکنون همواره رویکرد امنیتی و راه حل نظامی را ترجیح داده است. بنابراین ناامنی و خشونت در کردستان همیشه موجبات فربهی سپاه را فراهم نموده است از سوی دیگر هرگونه راه حل مسالمت آمیز و دمکراتیک در کردستان می تواند تضعیف موقعیت این نیرو در کل معادلات قدرت در ایران را بهمراه داشته باشد و در عین حال منافع سرشار اقتصادی و مالی این نیروی عقیدتی- نظامی را با تهدید جدی مواجه نماید.

4- انفجار مهاباد با حضور سالانه احمدی نژاد در نیویورک همزمان بود. بسیاری از کشورهای غربی، سازمان های بین المللی و دولت آمریکا رسما این انفجار را محکوم نمودند و فضای رسانه ای مناسبی برای تکرار ادعای همیشگی قربانی بودن ایران در برابر تروریسم را در مصاحبه های انبوه با شبکه های معتبررسانه ای برای احمدی نژاد فراهم کرد. حادثه سنندج در آستانه سفر احمدی نژاد به لبنان بوقوع پیوست و اعلام دست داشتن سلفی ها (که یکی از مهم ترین مشخصه آنها ضدیت آشکار با شیعیان است) در این اتفاقات آنهم در لبنان چندان طبیعی بنظر نمی رسد.

نکته قابل ذکر دیگر در همین زمینه آن است که اخیرا سخنگوی کومله زحمتکشان کردستان، طی مصاحبه‌ای از کشف یک شبکه جاسوسی در میان نیروهای مسلح آن سازمان سخن گفته است وی ضمن تاکید بر نفوذ و هدایت عملیات خودسرانه ۳ گروه از پیشمرگان این حزب توسط جمهوری اسلامی، از جمله گروهی که ۲۹ شهریور در سقز درگیر شده بود، بدون اینکه به نام خاصی اشاره کند از دستگیری عاملین نفوذی در سازمان مذکور خبر داد.