۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

آیا رسانه های خارجی در ایران تاثیرگزارند؟

مصاحبه با رادیوی بین المللی فرانسه

این روز ها بمناسبت هفدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها که در تهران برگزار می شود، مقامات و مسئولان کشور همزمان با بازدید از این نمایشگاه به تشریح دیدگاههای خود درباره مطبوعات و نقش آنها می پردازند.دیروز معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح، سردار مسعود جزایری ضمن بازدید از غرفه ها، همنوا با تقریباً همه دولتمردان کشور صحبت هایش را به آنچه که خود " جنگ نرم" مینامید، اختصاص داد . بعقیده او " دشمن" فشارهایش را در ناحیه جنگ نرم تقویت کرده و بهمین دلیل او رسانه ها را تشویق کرد که توانشان را برای مقابله با جنگ نرم بالا ببرند. او خدا را شکر کرد که رسانه ها به آنچه که خود " رسالت " آنها می نامید، آشنا هستند.

او در این سخنان اشاره ای هم به رسانه های خارجی کرد و مدعی شد که اعتماد عمومی جامعه نسبت به رسانه های خارجی بسیار کاهش پیدا کرده است. او علت این امر را دروغ های بزرگ این رسانه ها تفسیر کرد.

با محمد علی توفیقی روزنامه نگار تبعیدی مقیم پاریس در باره وضعیت مطبوعات کشور، چگونگی مقابله آنها با آنچه که در ایران " جنگ نرم " نام دارد و میزان نفوذ و اعتبار رسانه های خارجی در کشور گفتگوئی کرده ایم که می شنوید.

بعقیده توفیقی جنگ نرم بهانه ای بیش نیست برای این که شرایط کشور را فوق العاده نشان دهند و در پناه آن بتوانند ناتوانی نظام را در مدیریت زندگی معمولی مردم بپوشانند.

بعقیده دکتر توفیقی تاثیر رسانه های خارجی در ایران در اندازه ای هست که جمهوری اسلامی خودش را در یک " جنگ" علیه آنها تصور کند. از این دیدگاه می شود نتیجه گرفت که این رسانه ها در داخل کشور از نفوذ بالائی برخوردارند.

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

چه کسانی از خشونت در کردستان بهره می برند

گزارش روز از حوادث اخیر کردستان

کاوه قریشی

kawe.qoraishy(at)gmail.com

روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و ناظران سیاسی در کردستان در مصاحبه با روز حادثه روز پنج شنبه سنندج را از زوایای مختلف بررسی کرده اند، یک نگاه به اقتدارگرایان حاکم است که با بحران سازی کاذب زمینه را برای تداوم حکومت خود فراهم می کنند، یک نگاه به بنیادگرایان سلفی است که همواره در این منطقه در حوادثی از این دست نقش داشته اند. و این در حالیست که مقامات دولتی همچنان از دست داشتن نیروهای خارجی و رژیم صهیونیستی در حادثه سنندج گزارش می دهند.

روز پنج شنبه، کردستان در سومین عملیات نظامی پیاپی در طول ماه گذشته، یک بار دیگر به محل درگیری افراد مسلح ناشناس و نیروهای امنیتی انتظامی جمهوری اسلامی تبدیل شد. به دنبال وقوع یک درگیری مسلحانه در میدان آزادی سنندج، رسانه های دولتی خبر از کشته شدن شش نفر و زخمی شدن دست کم هشت نفر دیگر دادند که در میان آنها پرسنل نیروی انتظامی و شهروندان عادی هم دیده می شدند.

مقامات مسئول طبق معمول آنچه در ماه های گذشته صورت گرفته، بلافاصله "رژیم صهیونیستی" و"دشمنان انقلاب" و به ویژه "گروه های ضد انقلاب" را عامل این حادثه معرفی کردند، اما فعالان کرد به "روز" گفته اند، دست داشتن گروه بنیادگرای"سلفی ها" در سازماندهی این حادثه، به عنوان یک احتمال قویا مطرح است.

محمد علی توفیقی، روزنامه نگار و عضو سابق شورای مرکزی مجاهدین انقلاب، ضمن تشریح دلایل انتخاب کردستان به عنوان محلی برای این گونه نزاع ها، در خصوص حوادث اخیر کردستان به روز می گوید: "اقتدارگرایان حاکم قصد دارند با بحران سازی کاذب در کردستان زمینه های تداوم استبداد دینی موجود را فراهم نمایند."

همزمان اجلال قوامی، سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان و مختار زارعی، تحلیگر مسائل سیاسی – اجتماعی کردستان که هر دو ساکن سنندج هستند و از نزدیک شاهد رویدادهای اخیر کردستان بوده اند، معتقدند رشته حوادثی که در مناطق کرد نشین اتفاق افتاده است به هیچ وجه مورد قبول کنشگران مدنی، سیاسی، حقوق بشری و به ویژه مردم کردستان نیست.

گزارش "روز" از حوداث اخیر کردستان و مصاحبه با فعالان کُرد در پی می آید.

گل‌های پرپر شده، هدیه به رهبر شده

به دنبال وقوع درگیری مسلحانه میان افراد مسلح ناشناس و نیروهای انتظامی شهر سنندج در 5 شنبه گذشته، در مجموع 15 نفر کشته و زخمی شدند. در میان کشته شدگان اسامی پنج نفر از پرسنل نیروی انتظامی و یک شهروند عادی سنندجی دیده می شود. رییس شورای اطلاع رسانی استان كردستان هم یک روز بعد از این حادثه از کشته شدن دو تن از عاملان این درگیری خبر داد.

به گفته ی رسانه های دولتی این حادثه در ساعت ۵:۱۰ در میدان آزادی شهر سنندج و به دنبال تیراندازی دو فرد مسلح ناشناس به سوی خودروی نیروی انتظامی و کیوسک راهنمایی و رانندگی رخ داد.

ایرج حسن‌زاده، رئیس شورای اطلاع رسانی استان كردستان، روز جمعه با اشاره به اینکه دو نفر از عاملان این حادثه در پی "درگیری با نیروهای تعقیب كننده" کشته شدند، به خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، گفت: "این دو نفر پس از ارتكاب جنایت از محل گریخته بودند كه با پیگیری‌های امنیتی و انتظامی به دام افتادند كه در درگیری به هلاكت رسیدند". او در عین حال از "تحت تعقیب بودن دیگر عوامل این حركت تروریستی" خبر داد.

از سوی دیگر، روز گذشته رسانه های دولتی با اعلام اسامی کشته شدگان روز پنجشنبه، خبر از مراسم تشیع جنازه یک شهروند سنندجی و انتقال دیگر جنازه ها به محل زادگاهشان دادند.

ایسنا، هویت کشته شدگان رابه ترتیب "احمد جعفرهاشمی" و "مصطفی کرامتی" از پرسنل نیروی انتظامی و متولد شهرستان نهاوند از استان همدان، "فرزاد غمخوار" از پرسنل نیروی انتظامی و متولد استان گیلان و "شهرام نصراللهی" نیز از پرسنل نیروی انتظامی و متولد شهرستان قروه، "علی محمدی" ۱۹ ساله شهروندان سنندجی اعلام کرده است.

براساس گزارش فارس، خبرگزاری وابسته به نیروهای امنیتی نظامی، در مراسم تشیع جنازه کشته شدگان این حادثه «مردم با شعارهای عزا عزاست امروز مهدی صاحب زمان صاحب عزاست امروز، گل‌های پرپر شده هدیه به رهبر شده، حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست و مرگ بر آمریكا و مرگ بر اسرائیل این جنایت نابخردانه را محكوم كردند

مسئولیت این حادثه را تا لحظه تنظیم این گزارش، هیچ فرد و گروهی به عهده نگرفته است؛ مقامات مسئول جمهوری اسلامی هم، انجام این عملیات نظامی را به گروه مشخصی نسبت نداده اند، اما نماینده سنندج در مجلس شورای اسلامی، تلویحا حزب حیات آزاد کردستان- پژاک و گروهای بنیاد گرای اسلامی را متهم کرده است.

خبرگزاری ایسنا، به نقل از امین شعبانی، نماینده سنندج در مجلس نوشته است: "ما معتقدیم این‌گونه مسائل نباید به صورت سربسته و محرمانه پیگیری شود، بلكه پس از شناسایی عوامل، آنها باید از طریق صدا و سیما به مردم شناسانده شوند. اگر این حمله به خاطر هفته نیروی انتظامی بوده این را بگویند، اگر هم عوامل پژاك، گروه‌های سلفی و وهابی این جنایت را رقم زدند، این‌ها باید ریشه‌یابی شود."

مهاجمان با فریاد الله و اکبر گریختند

متهم کردن "پژاک" و "سلفی ها" اما در شرایطی مطرح میشود، که روزنامه نگاران و تحلیگران سیاسی مسائل کردستان در بر اساس داده های میدانی، احتمال دست داشتن گروه های بنیاد گرای اسلامی در این حوادث را بیش از هر فرضیه دیگری مطرح می دانند.

اجلال قوامی، روزنامه نگار و سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در مصاحبه با روز، حادثه روز پنج شنبه سنندج را اینگونه روایت می کند: " بعد از این حادثه که حوالی ساعت پنج عصر روز پنجشنبه رخ داد، بلافاصله ماموران امنیتی در محل حادثه حضور یافتند و کلیه مسیرهای منتهی به این مسیر را مسدود کردند و به دنبال آن تا ساعاتی فضای شهر به شدت امنیتی شد. در خصوص جزئیات این حادثه روایات متفاوتی وجود دارد. بر اساس برخی اخبار، مهاجمین به خودرو نیروهای انتظامی در میدان اقبال سنندج حمله و سپس با سردادن فریادهای بلند الله و اکبر اقدام به ترک محل کرده اند."

مختار زارعی، تحلیگر مسائل سیاسی کردستان هم روایت مشابهی از درگیری روز پنج شنبه دارد. وی به روز می گوید: "بر اساس گفته شاهدان عینی و چیزی که قویا در سطح شهر شایع شده است و همچنین بر اساس تحقیقات میدانی کنشگران مدنی سیاسی در کردستان و با تاکید بر اظهارات اهالی ساکن آن منطقه و شاهدان عینی، گفته می شود مهاجمین دو نفر بوده اند با پوشش همزمان لباس کردی و لباس ورزشی با صورتی پوشیده. آنها بعد از حمله و تیراندازی با فریادهای بلند الله و اکبر محل را ترک کرده اند."

به گفته آقای زارعی اگراین موضوع صحت داشته باشد، می شود آن را نشانه ای از دست داشتن گروه های بنیادگرای دینی از جمله گروه سلفی ها در این حادثه تلقی کرد.

سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان هم می گوید: "در سطح بسیار وسیعی شایع شده که مهاجمین با فریاد های بلند الله واکبر اقدام به ترک محل کرده اند؛ اگر این مساله صحت داشته باشد بلافاصله این نکته به ذهن متبادر میشود که این افراد وابسته به جریان های سلفی منطقه باشند که در سال گذشته هم دست به تحرکات تروریستی در سطح شهر سنندج زدند و دو نفر از علمای دینی شهر را ترور کردند. در صورت صحت این فرضیه، این امر همچنین می تواند زنگ خطری برای همه کنشگران سیاسی، مدنی باشد و نشانی از رشد جریان های بنیادگرای دینی در منطقه."

با توجه به اینکه گروهای بنیادگرای اسلامی و به صورت مشخص گروه سلفی ها در بیشتر موارد متهم به دست داشتن در اینگونه حوادث هستند، از مختار زارعی که به صورت تخصصی در مورد این گروه ها در کردستان کار کرده است، می پرسم: "این گروه ها در کردستان به دنبال چه هدفی هستند؟"

او ابتدا به ویژگی های گروه های بنیاد گرای دینی می پردازد: "یکی از ویژگی های گروه های بنیادگرای اسلامی این است که هیچ یک از اقدامات آنها معطوف به نتیجه و هدف مشخص نیست. اقدامات آنها معطوف به وظیفه، تکلیف دینی و پاداش اخروی است. در میان آنها اما افرادی هم هستند بنا به اهداف خاص تری اقدام به انجام چنین کارهای می کنند ازجمله اعضای خانواده بن لادن و خانواده های سعودی که منافع دنیوی را در اولویت قرار داده اند.اما آنها عموما، به ویژه در سطح بدنه تشکیلاتی کاملا بر اساس باورهای دینی دست به چنین اقداماتی می زنند."

بر همین اساس آقای زارعی معتقد است: "یکی از اصلی ترین اهداف یا آرمانهای گروه های بنیاد گرای دینی تشکیل حکومت دینی است، آنها برای نیل به این هدف از هر وسیله ای از جمله اعمال خشونت استفاده می کنند. البته در این خصوص این گروه ها با روشنفکران دینی اهل سنت هم عقیده هستند. به اعتقاد گروه های بنیادگرای افراطی از جمله گروهای وابسته به القاعده و گروه های سلفی در صورتی که این امر، یعنی تشکیل حکومت دینی و احیای خلافت اسلامی فراهم نباشد، باید از تشیکل حکومت های غیر دینی- دین به تعریف آنها- جلوگیری کرد."

به گفته این تحلیل گر مسائل سیاسی اجتماعی کردستان: "آنها اگر نتوانند به صورت جمعی و تشکیلاتی به آرمانهای خود دست یابند، حداقل برای دریافت پاداش های اخروی معتقد به انجام وظایف دینی- که حملات کور تروریستی و انتحاری از جمله آنهاست- در سطوح فردی هستند. با توجه به سوابق این گروه در کردستان انتساب حادثه سنندج به گروه های بنیاد گرا را هم می توان در این چهارچوب به عنوان یک فرضیه اصلی بررسی کرد."

سپاه ذی نفع این حوادث است

حادثه روز پنج شنبه سنندج اما تنها درگیری مسلحانه در طول ماه گذشته کردستان نبود، پیش از این هم حوادث مشابهی در شهرهای سقز و مهاباد هم به وقوع پیوسته بود. محمد علی توفیقی، روزنامه نگار و عضو سابق شورای مرکزی مجاهدین انقلاب، با اشاره به سوابق مبارزات سیاسی کردها در ایران، این اقدامات تروریستی را حائر اهمیت می داند و معتقد است که گروه های سیاسی و نخبگان باید توجه بیشتری به آن داشته باشند.

آقای توفیقی می گوید: "این اقدامات، جز در سالهای اول انقلاب که اتفاقاتی از این دست را در کردستان شاهد بودیم، در سی سال گذشته بی سابقه بوده است. در واقع عملا در سالیان اخیر گفتمان غالب در میان گروه های اپوزیسیون و روشنفکران کرد با رویکردهای مدنی و مسالمت آمیز انطباق بیشتری یافته است و بجز یک یا دو گروه، سایر احزاب عمده کرد مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته اند. در وقایع اخیر نیزهمه جریانات سیاسی کردی یا از طریق بیانیه و یا با مصاحبه، انزجار خود را از اینگونه اقدامات نشان دادند و اعلام کردند که تروریسم و خشونت قادر به برآورده کردن مطالبات انسانی، آزادیخواهانه و دمکراتیک مردم کرد نیست. البته جمهوری اسلامی بلافاصله با تکرار اتهامات همیشگی، ضدانقلاب را مقصر اصلی قلمداد نمود. اگرچه تا این لحظه رسما هیچ گروهی مسئولیت این اقدامات را به عهده نگرفته است لذا با توجه به سوابق امر و رویکرد فریبکارانه حاکمان مستبد ایران، ادعاهای آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست."

دکتر توفیقی با "مبهم" خواندن شروع دور جدید خشونت ها در کردستان، فرضیه دخالت سپاه پاسداران و بخش هایی از حاکمیت رادر این اتفاقات مطرح می کند: "قراین و شواهد نشان می دهد که بخش هایی از حاکمیت از جمله سپاه که در حال حاضر همه ارکان را تحت سلطه خود درآورده اند، از بروز این خشونت ها بیشترین منفعت را خواهند برد زیرا می توانند با توجیه ناامنی در کردستان، ضمن تشدید رویکرد امنیتی در این منطقه، که متاسفانه در سی و یک سال گذشته آسیب های فراوانی را متوجه مردم کرد نموده، راه حلی برای فائق آمدن بر مشکلات وحشتناک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که کشور در سایه ناکارآمدی اقتدارگرایان با آن مواجه شده است، بیابند."

اجلال قوامی هم معتقد است که این حوادث با هدف امنیتی کردن جامعه کردستان صورت می گیرد. سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان می گوید: "رشته حوادثی که هم اکنون در مناطق کرد نشین اتفاق افتاده است به هیچ وجه مورد قبول کنشگران مدنی، سیاسی، حقوق بشری و به ویژه مردم کردستان نیست. در حقیقت اینگونه حوادث جز اینکه هزینه را بر مردم کردستان تحمیل کند، هیچ دستاوردی در بر نداشته و تنها در جهت هر چه بیشتر ملیتاریزه کردن فضای کردستان صورت گرفته ؛از همین رو همواره به این حوادث با دیده شک و سئوال نگریسته می شود."

محمد علی توفیقی در ادامه ریشه این حوادث را در وضعیت کنونی کشور می یابد. او می گوید: "ناکارآمدی نظام موجود در مدیریت جامعه ایران تنها محدود به ابعاد سیاسی و خفقان ناشی از آن نبوده و سطوح گسترده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را نیز در برگرفته است. اقتدارگرایان وطنی که از بد حادثه ادعای مضحک مدیریت جهانی را دارند، در خارج از مرزهای ایران نیز از وضعیت بهتری نسبت به داخل برخوردار نبوده و علاوه بر بحران مشروعیت با معضل بزرگی بنام موضوع هسته ای و انزوای شدید بین المللی مواجه هستند. در چنین گردابی از مشکلات ساختاری در داخل و خارج، تداوم و گسترش جنبش سبز و پافشاری مردم بر مطالبات آزادی خواهانه و دمکراتیک، بر ناتوانی حاکمان افزوده و آستانه آسیب پذیری و امکان اعمال کنترل بر اوضاع را برای «اقلیت حاکم» به شدت کاهش داده است؛ به همین علت هیچ بعید نیست که محافل سناریو نویس در بخش های نظامی و امنیتی برای خروج از بن بست موجود بحران سازی های نمایشی را در دستور کار قرار داده باشند."

چرا کردستان؟

چه سنخیتی میان سلسله حوادث یک ماه گذشته کردستان وجود دارد؟ عاملان این حوادث چه افراد یا گروه هایی هستند؟ آیا نشانه هایی برای انتساب این سلسه عملیات نظامی به یک گروه مشخص وجود دارد؟ این ها سئوالاتی هستند که در خصوص حوادث اخیر کردستان در برابر فعالان کرد مطرح می کنیم.

مختار زارعی، تحلیگر مسائل سیاسی – اجتماعی در کردستان در پاسخ می گوید: "ارتباط چندانی بین این حوادث وجود ندارد. در سنندج بر اساس نشانه های موجود گمان می رود دست سلفی ها در میان باشد. اما در مهاباد قضیه به گونه ی دیگری است. بر اساس آنچه در میان مردم مهاباد و افکار عمومی این شهر در خصوص عاملان حادثه شایع شده، حادثه مراسم رژه هفته دفاع مقدس، نتیجه مستقیم اختلافات بخش هایی از سپاه پاسداران با طائفه منگورها و تسویه حساب های درونی بوده است. تحت هیچ شرایطی فرضیه دست داشتن گروه های اسلامی در حادثه مهاباد در میان افکار عمومی و کنشگران مدنی سیاسی مطرح نبوده است."

به گفته آقای زارعی البته «نمی توان به صورت کلی در خصوص آمران و عاملان رویدادهایی از این دست، به یک ارزیابی کلی رسید. اما بر اساس آنچه در سطح افکار عمومی هر دو شهر جریان دارد، می شود گفت این دو حادثه از دو جنس متفاوت بوده اند

اما اجلال قوامی معتقد است از بسیاری جهات این حوادث مشابه هم هستند. او می گوید: "هر دوی این حملات تروریستی در سطح شهر رخ داده و در هر دو مورد ساعات پرتردد و ترافیک روز برای انجام عملیات انتخاب شده است. در این حوادث عاملان یا مهاجمین از مردم به عنوان یک سپر انسانی استفاده کرده و عملیات خود را از داخل جمعیت سازمان داده اند. تنها تفاوتی که در بین حادثه سنندج و مهاباد وجود دارد، ابزارهای مورد استفاده در عملیات هستند. در مهاباد از بمب استفاده کرده و عامل یا عاملان اصلی در لحظه وقوع انفجار در محل حضور نداشته اند، اما در سنندج عاملان در ملاء عام اقدام به تیراندازی کرده اند."

محمد علی توفیقی، در ارتباط با انتخاب کردستان برای انجام این حملات می گوید: "کافی است به بررسی سوابق امر و وقایع ابتدای انقلاب 57 در این منطقه پرداخت. درآن زمان نیز حکومت تازه استقرار یافته به بهانه واهی تجزیه طلبی و مقابله با ضد انقلاب، با تحمیل جنگ بر این منطقه ستم دیده ضمن انحراف افکار عمومی از ماهیت غیردمکراتیک و فاشیستی خود توانست با اغوا و تهییج ملی، تحریک احساسات مذهبی و اعلام کاذب شرایط فوق العاده، زمینه های برقراری خفقان در کل کشور و سرکوب تمامی جریانات سیاسی را فراهم نماید؛ انسداد سیاه و دهشتناکی که با شروع جنگ عراق و ایران در مقیاسی بزرگتر همچنان ادامه یافت. اما واقعیت همراهی آگاهانه مردم کرد با جنبش سبز و تجربه ی گرانبهایی که ملت ایران از اتفاقات تلخ و رفتارهای فریبکارانه حاکمان در سی سال گذشته بدست آورده است و رویکرد مدنی و مسالمت آمیز «جنبش ملی کرد» بدون شک مانع از موفقیت اقتدارگرایان در اجرای سناریوی نخ نما و تکراری «ادامه حیات در پناه بحران های ملی و منطقه ای» خواهد شد.پس بطور خلاصه می توان گفت که اقتدارگرایان حاکم قصد دارند با بحران سازی کاذب در کردستان زمینه های تداوم استبداد دینی موجود را فراهم نمایند."

خواب های شوم

از سوی دیگر همزمان با حادثه درگیری میان افراد مسلح ناشناس و نیروی انتظامی در سنندج، مقامات جمهوری اسلامی از طریق تریبون های نماز جمعه دراین مناطق و رسانه های داخلی، همزمان با محکوم کردن این حادثه آن را به "استکبار جهانی"، "بد خواهان دین" و "ضد انقلاب" و "دشمنان اسلام" انتساب داده و آنرا تلاشی با هدف "اختلاف انداختن بین شیعه و سنی" و "نشأت گرفته از شكست كشورهای استكباری" دانستند.

سیدموسی موسوی، نماینده ولی فقیه در استان كردستان در پیامی ضمن محكوم كردن حادثه پنج‌شنبه سنندج و "تروریستی" خواندن آن گفت: "خودفروخته‌گانی كه به این گونه رفتار تروریستی دست می‌زنند و خون بی‌گناهان و مظلومان را در شهرهای كردستان عزیز می‌ریزند، بدانند كه خواب‌های شوم آنان تعبیر نمی‌شود و در كمترین فرصت ممكن به سزای اعمال ننگینشان می‌رسند."

همزمان، امین راستی، امام جمعه موقت سنندج در خطبه های نماز جمعه، با بیان اینكه "ریختن هر قطره خون شهیدان نشان از تثبیت قرآن، اسلام و انقلاب دارد"، گفت: "ترورهای كور دشمنان با هدف اختلاف بین شیعه و سنی است."

سیدعماد حسینی، نماینده شهرستان قروه، در مجلس هم با نگران کننده توصیف کردن "اقدامات تروریستی و بی‌پروای دشمنان در میدان آزادی سنندج " از نیروی انتظامی خواست« در برابر آنها كه بدون ترس و واهمه اقدام به چنین جنایاتی كرده و مردم و ماموران انتظامی را به رگبار می‌بندند، هوشیار» باشند.

واکنش ها تنها به نماینده ولی فقیه، نمایندگان مجلس و امامان جمعه خلاصه نشد. شورای اطلاع‌رسانی استان كردستان هم طی بیانیه‌ای حادثه روز پنج شنبه سنندج را محكوم و اعلام كرد: "این اقدام تروریستی عمق عناد و كینه‌توزی استكبار علیه ملت ایران را نشان داد."

شورای اسلامی كردستان، دیگر نهاد دولتی در کردستان بود که به این حادثه واکنش نشان داد. این شورا در بیانیه ای به همین مناسبت نوشت: "دشمنان نظام اسلامی در راستای اهداف شوم خود از هیچ جنایت، توطئه و خیانتی برای ضربه زدن به مردم به عنوان مهمترین حامیان نظام اسلامی در كشور به ویژه استان كردستان كوتاهی نمی كنند كه انجام دو اقدام تروریستی در كمتر از یك ماه در شهرهای مهاباد و سنندج نمونه این اقدامات پلید و ناجوانمردانه است و مردم و مسوولان باید ضمن هوشیاریآگاهی، با حضور خود در تمام صحنه ها این دسیسه های شوم را نقش برآب كنند."

این واکنش ها در حالی ادامه دارد که حسین ابراهیمی، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، دیروز از بررسی حادثه روز پنج شنبه سنندج طی روزهای آینده در کمیسون امنیت ملی خبر داد.

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

«اگر حاکمیت می‌توانست، تا به حال موسوی و کروبی را دستگیر کرده بود»


مصاحبه با رادیو دویچه وله

دادستان کل کشور گفت‏، اگر "سران فتنه" توبه نکنند، با آنان برخورد خواهد شد. محمدعلی توفیقی، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب، معتقد است اگر حکومت از عواقب دستگیری این دو واهمه نداشت تا به حال قطعا این کار را کرده بود.

دویچه‏وله: آقای توفیقی، آیا به‏نظر شما، نظام جمهوری اسلامی ایران در مرحله‏ای هست که دست به دستگیری آقایان موسوی و کروبی بزند؟

محمدعلی توفیقی: اگر این آقایان توان آن را داشتند که پاسخ‏گوی تبعات احتمالی بازداشت آقایان موسوی و کروبی باشند، قطعاً در یک‏ونیم ‏سال گذشته‏ی بعد از وقایع انتخابات، این کار را انجام می‏دادند. چون آن‏ها به‏شدت نگران هستند که این موضوع می‏تواند دامنه‏ی ناآرامی‏ها و اعتراضات عمیق مردم را گسترش بدهد و آن‏ها را با بحران‏های جدیدی مواجه کند.

البته روشی هم که در پیش گرفته‏اند، این است که می‏خواهند حساسیت‏های جامعه را کاهش بدهند و موضوع را مشمول مرور زمان کنند، تا اگر این کار را انجام دادند، کم‏ترین تنش و کم‏ترین تبعات را برای‏شان داشته باشد. اما همان‏طور که گفتید، محدودیت‏های شدیدی در یکی دو ماه اخیر اتفاق افتاده؛ مانند بستن دفاتر کار این آقایان و همین‏طور برخورد با ملاقات‏کنندگان که آخرین مورد آن برخورد با خانواده‏های سرداران جنگ و بازجویی و بازداشت آنان بود.

همه‏ی این‏ها نشان می‏دهد که احتمال این‏که قصد داشته باشند برخوردی بکنند، مقداری افزایش پیدا کرده است. اما به‏نظر من، شرایط داخلی و همین‏طور وضعیت خارجی، موقعیتی شکننده‏تر از آن را برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده که بخواهد خود را با بحران جدیدی مواجه کند.

چه درصدی را به واکنش‏های احتمالی بین‏المللی اختصاص می‏دهید؟ چون اخیراً در درون اتحاد‏یه‏ی اروپا هم بحث‏هایی صورت گرفته، مبنی بر این‏که باید نسبت به برخوردهایی که با آقایان موسوی و کروبی شده، موضع‏گیری بشود. فکر می‏کنید اگر دستگیری‏ این دو نفر اتفاق بیفتد، آیا مثلاً اتحادیه‏ی اروپا ممکن است واکنشی نشان بدهد؟

طبیعتاً در یک سال و نیم گذشته، یکی از ویژگی‏های جنبش سبز این بود که برخلاف همه‏ی حرکت‏های اعتراضی‏ای که در ۳۱ سال گذشته وجود داشته، از یک حمایت معنوی و پشتیبانی بین‏المللی بسیار گسترده، در سطح اتحادیه‏ی اروپا و رؤسای جمهور بسیاری از کشورهای مهم، مانند امریکا، برخوردار بوده است.

با توجه به این‏که اساساً انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، موضوعی ابهام‏برانگیز بوده و اتحادیه‏ی اروپا چندین بار نسبت به برخورد با معترضین به نتایج این انتخابات واکنش نشان داده است، به‏نظر من، در صورت بازداشت آقایان موسوی و کروبی، به احتمال بسیار زیاد، اتحادیه‏ی اروپا و همین‏طور بسیاری از مجامع بین‏المللی و شخصیت‏های برجسته‏ی بین‏المللی قطعاً نسبت به این موضوع واکنش نشان خواهند داد.

یکی از نگرانی‏های حاکمان ایران هم همین موضوع است. چون آن‏ها امروز در جبهه‏های مختلفی در سطح بین‏المللی تحت فشار هستند. شما می‏بینید، حتی موضوع داخلی‏ای مانند محاکمه‏ی افرادی که سیاسی هم نیستند، تبدیل به یک جنجال بین‏المللی علیه ایران می‏شود.

محمدعلی توفیقی می‌گوید بحران اقتصادی به شرط هوشمندی رهبران جنبش سبز می‌تواند برای این حرکت مفید باشدمحمدعلی توفیقی می‌گوید بحران اقتصادی به شرط هوشمندی رهبران جنبش سبز می‌تواند برای این حرکت مفید باشد

اخیراً بعد از بحث هدف‏مند کردن یارانه‏ها و این‏که مدام تاریخ آغاز این طرح عقب می‏افتد، بحث‏هایی از سوی مقامات امنیتی و فرماند‏هان سپاه مطرح است که از آن با نام "فتنه‏ی اقتصادی" نام برده‏اند و گفته‏اند که دشمن درصدد است در جریان هدف‏مند کردن یارانه‏ها، فتنه‏ی دیگری به نام فتنه‏ی اقتصادی برپا کند. این نشان‏دهنده‏ی چیست؟ آیا واقعاً ممکن است اجرای این طرح باعث ایجاد ناآرامی، شورش یا اغتشاش بشود؟

واژه‏ی "فتنه"، واژه‏ی جدیدی است که از یک سال و نیم گذشته وارد ادبیات سیاسی حاکمان ایران شده است. اما مفهوم تازه‏ای نیست. در تمام سالیان گذشته، حاکمان ایران این‏گونه تصور کرده‏اند که همه‏ی مشکلاتی که در داخل کشور وجود دارد، نتیجه‏ی توطئه‏های استکبار جهانی، قدرت‏های بزرگ و… است که در برابر پیشرفت و توسعه‏ی ایران به‏صورت یک سد ایستاده‏اند. آن‏ها هرگز به این‏ نکته توجه نکرده‏اند که ممکن است ناتوانی و ناکارآمدی خود آن‏ها عامل بسیاری از این مشکلات باشد که گریبان‏گیر مردم و موجب وضعیت آشفته‏ی کشور است.

اخیراً هم که واژه‏ی "فتنه" تبدیل به واژه‏ی رسمی و ادبیات سیاسی جدید در میان حاکمان ایران شده است، به‏نظر می‏رسد که بازهم می‏خواهند با واژه‏ی فتنه، بر ناتوانی‏ها و ناکارآمدی‏های خود سرپوش بگذارند. تا دیروز فتنه‏ی سیاسی بود که کشورهای خارجی و اجانب علیه استقلال مردم ایران به‏کار می‏بردند و قصد داشتند در نتیجه‏ی انتخابات دخالت کنند و امروز این فتنه، تحت عنوان مسائل اقتصادی ادامه پیدا می‏کند.

در حالی که اساساً این‏گونه نیست. بخش عمده‏ای از آن‏چه این آقایان به عنوان "فتنه" از آن نام می‏برند، برمی‏گردد به این‏که این‏ها صلاحیت و استعداد حل مشکلات و مسائل کشور را ندارند و این‏که اصرار دارند "فتنه" تداوم پیدا کرده و از شکل سیاسی به شکل اقتصادی رسیده است، به‏نظر من، می‏تواند نشانه‏ی پیش‏بینی عمیق شدن بحران‏های سیاسی- اجتماعی باشد.

پیش‏بینی خود شما چیست؟ آیا ممکن است واقعاً بحران‏های اقتصادی مردم را به جایی برساند که یک‏بار دیگر ناآرامی‏ها این‏بار در اعتراض به وضعیت اقتصادی شروع شود؟

بحث هدف‏مند کردن یارانه‏ها، از اوایل شروع به‏کار آقای احمدی‏نژاد در سال ۱۳۸۴ و همین‏طور در سال ۸۵ مطرح بود و ایشان می‏خواستند این‏کار را شروع کنند. حتی قبل از این‏که با وضعیت سیاسی اخیر -که من فکر می‏کنم کاهش مشروعیت داخلی شدید و یک انزوای بین‏المللی گسترده‏تر هست- مواجه شوند، پیش‏بینی می‏شد که اجرای هدف‏مند کردن یارانه‏ها، می‏تواند بحران‏ها و شورش‏های اجتماعی را به‏همراه داشته باشد.

به‏خاطر این‏که قطع یارانه‏‏‏ها و واقعی کردن بسیاری از قیمت‏ها، طبیعتاً به اقشار ضعیف‏تر جامعه و کسانی که از درآمدهای پایین‏تری برخوردار هستند، فشار‏های بسیار سنگینی می‏تواند وارد کند که این فشارها می‏تواند خود را به صورت ناآرامی و شورش نشان بدهد. حال اگر به این مسئله، وقایعی را که در یک‏ونیم سال گذشته اتفاق افتاد، اضافه کنید و این‏که مردم چهره‏ای بسیار خشن از حکومت را شاهد بودند و ناآرامی‏ها و اعتراضات گسترش پیدا کرده، مجموعه‏ی این‏ها نشان می‏دهد که احتمال بحران و شورش‏ها و ناآرامی‏های اجتماعی، امری بسیار محتمل به‏نظر می‏رسد.

همین چند روز پیش، آقای خوش‏چهره که از اصول‏گرایان مجلس هشتم بودند و بعداً به مجلس راه پیدا نکردند، از اجرای هدف‏مند کردن یارانه‏ها به عنوان یک چاشنی برای بشکه‏ی باروت اسم بردند. چون ایشان هم می‏داند که این دولت، یعنی دولت آقای احمدی‏نژاد، توان علمی، اجرایی و تخصص برای انجام این کار را ندارد.

اگر چنین ناآرامی‏ها و اعتراضاتی روی بدهد، آیا جنبش سبز و سران آن در موقعیتی هستند که بتوانند آن را سازماندهی کرده و از آن به‏نفع جنبش اعتراضات مردمی استفاده کنند؟

پاسخ به این سؤال راحت نیست. به‏خاطر این‏که متأسفانه جنبش سبز، مقداری تحت تأثیر انسدادهای داخلی قرار گرفته است. اما نکته‏ای را که می‏خواهم بگویم، این است که از دیدگاه من، جنبش سبز اساساً چیزی نیست جز تجلی اعتراض‏های مردم به ناکارآمدی و ناشایستگی حاکمان موجود در ایران. آن‏ها چیز زیادی نمی‏خواهند. در واقع، مردم ایران یک زندگی سعادت‏مند، یک زندگی مرفه و یک زندگی شایسته‏ی یک فرد ایرانی را طلب می‏کنند و خواستار حکومتی هستند که با قوانین دمکراتیک اداره شود؛ مانند همه‏ی کشورهای دیگر دنیا که یک دمکراسی را به نمایش گذاشته‏اند. چیزی بیش از این نمی‏خواهند.

طبیعتاً، اگر اعتراضی به مسائل اقتصادی و اجتماعی بروز کند، می‏تواند در تشدید و تقویت جنبش سبز موثر باشد واحتمال این‏که بتوان از آن هم در سطح داخلی و هم در سطح بین‏المللی استفاده شود، بسیار زیاد است. منتها این‏‌همه، هوشمندی رهبران و جریان‏های دخیل در جنبش سبز را می‏طلبد.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی

تحریریه: کیواندخت قهاری