۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

ایستاده بر عهد و پیمان

هفدهمین بیانیه مهندس میرحسن موسوی، کاندیدایی که در جریان کودتای ننگین 22 خرداد 1388 از دست یابی به مقام ریاست جمهوری بازماند، موج گسترده ای از واکنش ها را در داخل و خارج از کشور ایجاد نمود.صرف نظر از اینکه هفت ماه پس از بسته اعلام شدن پرونده انتخابات از سوی عالی ترین نهادها و مقامات جمهوری اسلامی، ادامه این واکنش ها خود نشانه ناکامی حاکمیت در تثبیت دولت کودتا و عدم توفیق در بازسازی مشروعیت برباد رفته است، ازسوی دیگر می توان آن را دال بر حیات بالنده جنبش سبز دمکراسی خواهی ایرانیان در سطح راهبری آن دانست.اگرچه جنس، ماهیت و خواستگاه واکنش های ایجاد شده نسبت به این بیانیه متفاوت و طیف گوناگونی از نیروهای سیاسی از موافقین و مخالفین حرکت سبز را در برگرفته است اما بطور خلاصه می توان همه آنها را چه در خارج و چه در داخل کشور در دو گروه کلی دسته بندی نمود، گروهی که این بیانیه را عقب نشینی موسوی از مواضع قبلی خود تلقی کرده اند و بر همین مبنا نظرات خود را مطرح نموده اند و گروهی که نه تنها بیانیه هفده هم را عقب نشینی نمی دانند بلکه آن را گامی به پیش و در راستای اهداف جنبش ارزیابی کرده اند.

معتقدین به عقب نشینی ، از عدم اشاره موسوی به ابطال انتخابات و نامشروع بودن دولت فعلی نوعی تغییر موضع را استنباط نموده اند.این در حالی است که اشاره کافی (وحتی تا حدودی تکراری) به موضوعاتی نظیر تقلب و عدم مشروعیت دولت کودتا در شانزده بیانیه قبلی، نه از جهت محتوایی و نه از بابت انشایی ضرورتی برای تکرار مجدد آنها باقی نگذاشته است. همچنین امعان نظر در مقدمه بیانیه که به خوبی به ریشه های اصلی بحران موجود، نقد روش های سرکوبگرانه و ارعاب مردم، هشدار نسبت به سواستفاده از احساسات مذهبی جامعه ، اعلام آمادگی برای شهادت در راه مطالبات دینی و ملی که پس از انتخابات مطرح شده است و از همه مهمتر نفی آشکار و تقبیح راه حل هایی مانند "توبه و استغفار" که بعنوان پیش شرط به اصطلاح بازگشت رهبران جنبش از سوی سران کودتا اعلام شده است، همه و همه دلایلی هستند که بر پایمردی، ثبات قدم و ماندن او بر مواضع قبلی در کنار مردم و جنبش دلالت دارند. در عین حال بنظر می رسد که الزامات حرکت تکاملی جنبش، داشتن نگاه فرآیندی،اعتقاد به تدریجی بودن اصلاحات و روشن شدن ابعاد و عمق برخی مشکلات ساختارحقیقی و حقوقی قدرت حاکم بر ایران، این مسئله را برای مهندس موسوی بیش از پیش آشکار نموده است که بدون انجام اصلاحات اساسی و ضروری، به فرض محال وبا گردن نهادن اقتدارگرایان به رای ملت و فراهم شدن زمینه برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری بازهم در این رودخانه خروشان و گل آلود کارزیادی از دست او ساخته نبوده و سرنوشت مردم همچنان غرق شدن در "فساد بزرگ" ناشی از سیاستهای سو و عدم تدبیر خواهد بود. همچنین بی میلی به کاندیداتوری علیرغم اصرارهای اصلاح طلبان در 12 سال گذشته ، نگرش اخلاقی به قدرت، ساده زیستی، روحیه هنری، رویکرد و برنامه هایی که در طول دوران رقابت های انتخاباتی از سوی مهندس موسوی ارائه شد بخوبی نشان می دهند که قصد او از ورود به این صحنه چیزی جز تلاش صادقانه برای سربلندی ایران و تامین عزت و رفاه ایرانیان نبوده است و اساسا یکی از دلایل محبوبیت او نزد مردم همین نگاه انسانی، پاک دامنی، وارستگی اخلاقی و حافظه مثبت جامعه نسبت به پرهیزش از ورود به بازی های معمول و بده بستان های کثیف سیاسی در مقایسه با دیگر سیاستمداران سی سال گذشته جمهوری اسلامی بوده است. با همه این ها، بدون شک او از میزانی از هوش سیاسی، تجربه تاریخی و شناخت نسبت به حاکمان ایدئولوژیک ایران و ویژگی های شخصیتی آنها برخوردار هست که بتواند تشخیص دهد که در این مرحله و موقعیت هرگونه عقب نشینی از مواضع قبلی هیچ نتیجه ای جز تثبیت استبداد دینی و افزایش تاخیر در فرآیند دمکراتیزاسیون ایران نخواهد داشت.بنابراین برخلاف آیه های یاس تعدادی از هواداران جنبش و بیم و نگرانی های ارزشمند آنها و ذوق زدگی برخی از میان داران سوداگر و امید های واهی اشان، مهندس موسوی همچنان بر عهد و پیمان پیشین ایستاده و همراه و همدل با جنبش سبز است.

اما ازمیان گروهی که این بیانیه را گامی به پیش تلقی نموده اند، آنهائیکه در اردوگاه جنبش سبز قرار دارند با استقبال از ابتکار موسوی عملا در راستای بهینه سازی مطالبات جنبش بیانیه ها و مقالات متعددی منتشر نمودند اگرچه از دیگر سوی نیز تندروها و سران کودتا با همین استنباط بر ادعاهای پیشین خود مبنی بر برخورد با سران "فتنه" تاکید نمودند. در این میان اکثراحزاب اصلاح طلب و چهره های سیاسی داخل کشور با تائید و پشتیبانی از راهکارهای پنج گانه موسوی به تشریح شرایط فعلی جنبش، تبیین مختصات و ویژگی آن پرداختند.همچنین تعدادی از سرشناس ترین رهبران جریان روشنفکری دینی در بیانیه ای حداقل انتظارات قابل برآرود جنبش را از دید خود تعیین کردند.جدای از تحلیل محتوایی و انتقادات وارده، نکته قابل توجه در مورد همه این بیانیه ها آن است که می توان آنها را به مثابه عبور جنبش از مرحله شعار و ورود به مرحله تدوین استراتژی دانست مرحله ای که برای تعمیق و تحقق بخشیدن به اهداف جنبش از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و هرگونه تاخیر و طولانی شدن ورود به این مقطع می توانست عوارض جبران ناپذیری به همراه داشته باشد.این جنبش اگرچه عملا درجریان انتخابات ریاست جمهوری دهم و تقلب رسوا از سوی باند حاکم پدیدار شد اما با توجه به پیشینه فرآیند دمکراتیزاسیون ایران، گستردگی و درگیر نمودن اقشار مختلف اجتماعی، نمی توانست همچنان با توقف در موضوعی مانند تقلب و یا پافشاری بر ابطال انتخابات تداوم یابد زیرا این اتفاقات ناگوار و بسیاری دیگری از مشکلات و معضلات لاینحل کشور معلول عوامل دیگری هستند که بدون پرداختن به آنها و اصلاح ساختاری این عوامل، امیدی به بهبود اوضاع نبوده و در همچنان بر همان پاشنه عقب افتادگی، استبداد و قدرت نامحدود و غیرپاسخگو خواهد چرخید. بیانیه هفده هم مهندس موسوی و بیانیه های اخیر احزاب اصلاح طلب و روشنفکران دینی که "حداقل های ممکن" هستند را می بایست در همین راستا ارزیابی نمود و می توان امیدوار بود که با نقد و اقدام مشابه سایر جریان ها و اشخاص باورمند به جنبش سبز، زمینه های تدوین، ارتقا و بهبود استراتژی هایی که در مقطع کنونی جنبش و شرایط فعلی کشور اثربخش و امکانپذیر باشند را فراهم نمود.