۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

قاضی های بی حال !

آقای احمد جنتی خطیب نماز جمعه یازدهم دیماه تهران در بخشی از سخنان خود با تکرار اتهامات واهی نظیر اهانت به مقدسات، حرمت شکنی عاشورا و پاره کردن عکس بنیانگزار جمهوری اسلامی که محور تخریب جنبش سبز و تحریک افکارعمومی علیه آن در مقطع اخیر را شکل داده است، ضمن حمله شدید به معترضان، با مفسد فی الارض خواندن تظاهرکنندگان و مشابه دانستن آنان با افرادی که در اوایل انقلاب به همین جرم مجازات شده اند با انتقاد از دستگاه قضایی مدعی شد که اگر مانند دادگاه‌هاي اوايل انقلاب عمل می کردند اين قائله خيلي زودتر تمام شده بود! دبیر شورای نگهبان به دستگاه قضايي آمرانه گفته است: افرادي كه بايد دستگير شوند سريعا بازداشت شوند و اگر كسي هم دستگير شد پس از گذشت چند روز آزاد نشود تا به فتنه‌گري خود ادامه دهد اين افراد ديگر هدايت نمي‌شوند و برای رسيدگي به پرونده‌هاي آنها بايد از قاضي‌هايي مانند قاضي‌هاي سال 57 استفاده كرد، نه قاضي‌هاي بي‌حال!

همچنین در خبرها آمده بود دادستان کل کشور گفته است که دستگاه قضایی مصمم است حداقل سه تن از بازداشت‌شدگان روز عاشورا را که «محارب» شناخته شده‌اند محاکمه و حکم اعدام آنها را به اجرا درآورد.

همزمان وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه‌ای با معترضان اتمام حجت کرد و مدعی شد که تاکنون مدارا نموده اما از این پس به طور قاطعانه برخورد خواهد کرد.

از سوی دیگر مشاهدات مردمی از واردات تجهیزات زرهی ویژه سرکوب اعتراض های شهری از کشور چین و استقرار و آرایش جدید نیروهای ضد شورش در نقاط حساس تهران و شهر های بزرگ حکایت دارد.

پس از تظاهرات گسترده در روز عاشورا علاوه بر کشته و زخمی شدن جمع کثیری از هموطنان ،موج جدیدی از دستگیری روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و حقوق بشری و هزاران نفر از تظاهر کنندگان در سراسر کشورآغاز شده است.

همه این اظهارات و وقایع در حالی اتفاق می افتد که نگاهی به سیر رخدادهای چند ماه گذشته نشان می دهد ازهیچ اقدامی علیه اعتراضات ساده ، مسالمت آمیز و مدنی مردم فروگزاری نشده است. به خاک و خون کشیده شدن تظاهرات هایی که در روز های اولیه جنبش در سکوت و بدون شعار برگزار می شد، بازداشت گسترده مردم در راهپیمایی ها، دستگیری انبوهی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران از همان ساعت های اولیه پس از انتخابات، شکنجه، تجاوز و تحقیر زندانیان در کهریزک و سایر بازداشتگاها، برگزاری دادگاه های فرمایشی، توقیف نشریات، پلمپ دفاتر احزاب منتقد، عدم اجازه برگزاری مجامع و نشست ها، اعمال طیف وسیعی از محدودیت در اطلاع رسانی و سانسور بی سابقه و بسیاری موارد دیگر بیانگر این واقعیت است که برخلاف ادعای واعظان ، تساهل و تسامحی در کارنبوده و هرآنچه که در توان بوده است برای خاموش کردن صدای اعتراض مردم اعمال شده و در زمینه بهره گیری از مدل های مورد عمل حکومت های توتالیتر و استبدادی هیچ کوتاهی نشده است و در همین راستا بسیاری از عرف های بین المللی ، نورم های اخلاقی و دستورات دینی نیزنادیده گرفته شده است.

پس چرا با اینکه حاکمیت از ابتدای اعتراضات مردمی اخیر از سیاست "النصربالرعب" و یا استراتژی "حکومت در سایه وحشت" بهره گرفته و در این زمینه از هیچ اقدامی نیز خودداری نکرده است دوباره دور جدیدی از تهدیدات ارگان های رسانه ایی، دستگاه های امنیتی و ماشین سرکوب آغاز شده است؟

واقعیت آن است که کودتاگران از همان ابتدا برمبنای یک تحلیل اشتباه، آرای مردم را دستکاری و نتیجه انتخابات را به نفع خود تغییر دادند. آنها اصلاح طلبان را فاقد پایگاه اجتماعی، توان و اراده جدی برای مقاومت در برابر تقلب ارزیابی نموده بودند، مخصوصا تجربه انتخابات نهم که با تقلب اندک اما مهندسی قوی تری همراه بود آنان را حداکثربه یک اعتراض محدود، زودگذر و در سطوح نخبه جامعه امیدوار کرده بود.افشا شدن برخی عبارت های سران کودتا مانند اینکه "هواداران بعضی کاندیداها مشتی سوسول هستند که با اولین تهدید صحنه را خالی خواهند کرد" بخوبی مبین عمق اشتباه استراتژیک اقتدارگرایان است. اما ایستادگی دو تن از کاندیداها در برابر شعبده بازی حاکمان و از آن مهمتر راهپیمایی های خود جوش میلیونی مردم نشان داد سبوی نجابت مردم و پروای آنها از رویارویی با حاکمان مستبد شکسته شده است و آن پیمانه ریخته است.در ادامه این خطای تحلیلی( که چندی است مشابه سازی وقایع صدر اسلام ، سو استفاده از احساسات مذهبی و تلاش برای آغاز جنگ علوی – اموی نیز به آن افزوده شده است)، مخصوصا با کاهش نسبی حجم خیابانی جنبش، این سوتفاهم برای سران کودتا ایجاد شد که طومار جنبش سبز درهم پیچیده شده و یا به قول آنها فتنه در حال فروکش کردن است. این برآورد غلط دریاداشت ها و تحلیل های روزنامه ها و سایت های هوادارکودتاگران بعد از 13 آبان و 16 آذر که با نوعی ادبیات فاتحانه واحساس شادی بیان می شد به روشنی دیده می شود. اما درگذشت آیت الله منتظری و تشیع جنازه باشکوه این فقیه منتقد با حضور سبزها در حالیکه با کمترین اطلاع رسانی و بیشترین مانع تراشی ها همراه بود و پس از آن حضور میلیونی مردم معترض در عاشورای سبز، شوک عمیق و ناباورانه ای به آنها وارد نمود. این ضربه روحی در حالیکه می توانست به فرصتی برای هشیاری و بازنگری در رفتار غلط و فاشیستی تبدیل شود آنگونه که پیداست، از سوی افراطیون حاکم که در پندار بیهوده تدوام روش های قرون وسطایی در عصر اینترنت و ماهواره هستند به کم بودن شدت برخوردها و ناکافی بودن سرکوب تعبیر شده است.

موضوعی که متاسفانه اقتدارگرایان قادر به درک آن نیستند این است که اثر بخشی پائین و ناکارآمدی شیوه های انتخاب شده برای برخورد با اعتراضات مردمی به دلیل کم بودن شدت و یا قاطعانه نبودن برخوردها نیست بلکه به ماهیت این جنبش و دلایل اعتراض مردم ارتباط پیدا می کند و برخلاف آنکه آنها این حرکت را به فتنه گری عناصر داخلی و دخالت بیگانگان نسبت می دهند این جنبش یک حرکت گسترده اجتماعی با ساختار مدرن است که با سرکوب به هیچ وجه قابل مهار نبوده و ویژگی هایی نظیررهبری غیر متمرکز، ساختار شبکه ای، برخورداری از حمایت های ایرانیان داخل و خارج و جلب توجه اکثر نهادهای بین المللی و کشورهای جهان آن را از حرکت های سی سال گذشته متفاوت کرده است و بدون برطرف کردن علت های پیدایش این جنبش که ریشه در ناکارآمدی و فساد نظام موجود دارد نمی توان مانع گسترش و یا ادامه حرکت آن شد.البته از کسانیکه بدلیل جمود فکری و قدرت پرستی قادر به درک تحولات دنیای مدرن ، تفاوت های اساسی نسل جوان امروز و تغییرات بنیادی جامعه ایران نیستند انتظاری بیش از این نمی رود که همچنان سرکوب و اعدام، آنهم به روشی که در سال های ابتدای انقلاب مورد عمل بوده است، را توصیه نمایند اما بر عموم عقلای قوم، آزادیخواهان و طرفداران حقوق بشر فرض است که تا فرصت هست به هرطریق ممکن مانع از تکرار این فاجعه شوند، فاجعه هولناک اعدام هایی که "قاضی های با حال" مورد اشاره آقای جنتی، با این توجیه که فرد متهم یا گناهکار است که با اعدام به سزای عمل خود می رسد و یا بی گناه است که در این صورت به بهشت خواهد رفت هزاران انسان بی گناه را بالای چوبه های دارفرستادند.