۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

رهبری و واژه‌ی بصیرت

گفتگو با رادیو زمانه

سید سراج‌الدین میردامادی

آیت‌الله خامنه‌ای، روز یکشنبه، ششم تیرماه در دیدار جمعی از مردم بوشهر، حوادث دوران امام اول شیعیان را مورد بازخوانی تاریخی قرار داد.

وی در این سخنان، بر عنصر بصیرت تأکید ورزید و گفت: «... زندگی امیر‌المؤمنین سر تا پا درس است و آن چیزی که انسان در میان رفتارهای امیر‌المؤمنین مشاهده می‌کند که برترین این خصوصیات برای امروز ما است، بصیرت‌بخشی و بصیرت‌دهی به کسانی است که نیاز به بصیرت دارند، روشن کردن فضا... امیر‌المؤمنین اهل بصیرت دادن است، امروز ما به این احتیاج داریم ... بسیاری از معضلات این کشور با بصیرت مردم حل شده است ... جوان‌های ما امروز بحمدلله بصیرت‌شان بصیرت بسیار خوبی است.»

با دکتر محمد‌علی توفیقی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی مقیم فرانسه، درباره‌ی موضوع سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در بوشهر گفت‌وگوی کوتاهی کرده‌ام.

*چرا آقای خامنه‌ای در این مقطع این قدر روی واژه‌ی بصیرت تأکید می‌کند؟

آقای خامنه‌ای در یک سال گذشته مخصوصاً پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری تکیه کلامی تحت عنوان بصیرت و بصیرت‌شناسی پیدا کرده‌اند و به واکاوی وقایع صدر اسلام از زاویه‌ی بصیرت و مسائلی از این دست می‌پردازند. به‌تبع ایشان، اذناب و رسانه‌های وابسته به بیت رهبری مثل کیهان هم موضوع و مصادیق این مباحث را به‌طور مکرر روشن کرده‌اند.

آقای خامنه‌ای معتقد هستند آن‌چه در یک سال گذشته اتفاق افتاده حاصل توطئه‌ی دشمنان علیه نظام اسلامی است و ایشان اساساً هیچ اعتقادی به این‌که در انتخابات کوچک‌ترین تخلفی - حالا چه برسد به تقلب - اتفاق افتاده باشد، ندارد و منتقدان و معترضان به نتایج انتخابات را که در دایره‌ی خود نظام بودند، به بی بصیرتی متهم می‌کند. یک زمانی هم آنها را نخبگانی نامید که مردود شده‌اند.آقای خامنه‌ای معتقد است آنها از درک و شناخت کافی نسبت به این توطئه برخوردار نیستند.
به‌هرحال این واقعیتی است که در هیئت حاکمه‌ی جمهوری اسلامی شکاف بزرگی ایجاد شده است.گرچه هنوز به مرحله‌ی جنگ لفظی صریحی نرسیده است، اما همین نکاتی که آقای خامنه‌ای بیان می‌کند و همین موضوعی که افرادی را به بی‌بصیرتی متهم می‌کند، نشان‌دهنده‌ی آن است که از دیدگاه ایشان عده‌ای از حاکمیت و کسانی که در گذشته در حاکمیت بوده‌اند، متوجه اصل قضیه نشده‌اند و در تحلیل‌های خودشان دچار اشتباه شده‌اند.
می‌شود گفت آقای هاشمی رفسنجانی در نامه‌ای که چندروز قبل در سایت رسمی خودشان منتشر کردند، پاسخ این نوع تحلیل‌ها و شبیه‌سازی‌های آقای خامنه‌ای را داده‌اند.

آقای هاشمی رفسنجانی در توصیف وضع موجود اعلام می‌کند: «کشور به آشفته بازاری گرفتار شده است که انتقادات را برنمی‌تابد و دارد نقشه‌ی شوم دشمنان دوست‌نما را اجرا می‌کند. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت و البته شعار را بصیرت می‌دانیم.» من فکر می‌کنم این پاسخ به تحلیلی است که در یک سال گذشته تکیه‌ کلام آقای خامنه‌ای بوده است.

*در بخشی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای آمده است که نخبگان گاهی دچار خطا و اشتباه می‌شوند و این خطا را ادامه می‌دهند. توده‌ی مردم گاهی مسائل را از خواص و نخبگان بهتر می‌فهمند و بهتر می‌بینند. به‌نظر شما آیا این یک نوع اقرار و اعتراف به این نیست که خواص و نخبگان در جامعه‌ی ایران پشت سر رهبری نیستند و در برابر رهبری و حاکمیت قرار دارند؟

بله، در حال حاضر آن دایره و هسته‌ی مرکزی که در حال رهبری کردن جمهوری اسلامی است، روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود. علت آن هم این است که هرکس تفسیر، قرائت و تحلیلی خارج از آن‌چه در ذهن رهبر است و آن‌چه بیت رهبری سازماندهی می‌کند و در رسانه‌ها انتشار می‌یابد داشته باشد، متهم به بی‌بصیرتی و کج‌فهمی می‌شود. اگر کسی نظری غیر از این داشته باشد متهم می‌شود که از تحلیل درستی برخوردار نیست.

طیف بزرگی از نخبگان جامعه‌ی ما و اتفاقاً طیف بزرگتری از عوام جامعه‌ی ما هم تحلیل‌های رسمی حکومت را قبول ندارند، اما هیچ جایگاه و منفذی برای اظهار نظر و اعلام مخالفت با تحلیل و نظر رسمی حکومت ندارند.

حتی اجازه‌ی یک راهپیمایی آرام و کوچک‌ترین اعتراضی هم به آنها داده نمی‌شود و با این تحلیل‌های یک‌طرفه بخش عمده‌ای از جامعه نادیده گرفته می‌شود. حتی آقای خامنه‌ای هم صریحاً اعلام می کند که نظر ایشان خلاف نظر نخبگان و خواص جامعه است.

*در بخش دیگری از همین سخنان، آیت‌الله خامنه‌ای از همبستگی ملی سخن گفته‌ و تأکید کرده‌ است که باید روز‌به‌روز همبستگی ملی را بیش‌تر کرد. فکر می‌کنید در مقطع کنونی موانع ایجاد و تقویت همبستگی ملی چیست؟

من فکر می‌کنم مهم‌ترین مانعی که وجود دارد نگاه آقایان حاکم به خود مفهوم همبستگی و وحدت است. در نگاه حاکمان ما و مخصوصاً آقای خامنه‌ای، وحدت به‌مفهوم همه‌با ایشان بودن است، نه پذیرش یک تکثر طبیعی و فطری و ذاتی. انتظار آقایان این است که هرچه می‌گویند، دیگران تأیید کنند. در این صورت است که می‌توانند با آنها همراهی کنند، در حاکمیت با آنها باشند و در سرنوشت جامعه نقش داشته باشند.

در حالی که تجارب دنیای امروز نشان داده بدون پذیرش تکثر که یک امر خدادادی و فطری در نهاد انسان‌ها و جوامع است، امکان همبستگی وجود ندارد. البته به‌نظر می‌آید با رویکری که حکومت ما در پیش گرفته و متأسفانه باید اذعان کرد بیش از هر چیز نماینده و جلوه‌گر یک نوع استبداد دینی است، صحبت کردن از همبستگی، بیش‌تر شبیه به شوخی است.