گفتگویی با کوردیش پرسپکتیو
در یک سالگی جنبش موسوم به سبز و باتکیه بر سیاستی که از ابتدای کار خواهان عملی کردن آن بوده و به خاطر شرایط موجود ایران و کردستان و به منظور بررسی یک به یک رویدادها و تغییرات جهان و منطقه در حال مصاحبه با چند تن از روشنفکران، نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی کورد در داخل و خارج از ایران می باشد. کوردیش پرسپکتیو به امید یافتن پاسخ برای برخی از پرسشها که این روزها به میدان می آید و همچنین با هدف ایجاد فضایی برای مطرح شدن برخی از موضوعات مهم و گشوده شدن دروازه ای برای دیالوگ و تحلیل شرایط موجود دست به این فعالیت زده است.
محمد علی توفیقی در گفتگویی با کوردیش پرسپکتیو به موضوع تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در یک سالگی جنبش سبز پرداخته است.
این عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بر این باور است که جنبش سبز طی یک سال گذشته روند تکاملی داشته است و برآورده شدن مطالبات و خواست های مردم جز با جابهجایی قدرت میسر نیست.
از دیدگاه آقای توفیقی فضای کنونی کردستان جهت همراهی با این جنبش کاملا مناسب می باشد.
ایشان در ادامه می افزاید که ماهیت غیر انسانی و استبدادی حکومت اگرچه به تازگی برای مردم ایران آشکار شده است، اما این گونه ستم ها و تبعیض ها برای مردم کردستان تازگی ندارد و از قبل در کردستان وجود داشته است.
*با گذشت یک سال از جنبش موسوم به سبز، وضعیت کنونی جنبش را چگونه ارزیانی می کنید؟
در مجموع وضعیت جنبش را مثبت ارزیابی می نمایم و عمر کوتاه اما بالنده حرکت اعتراضی و دمکراسی خواهانه مردم ایران را بسیار پربار می دانم. برخلاف آنچه که حاکمیت در تبلیغات خود اعلام می نماید نه تنها جنبش سبز (یا از دید آنها فتنه) از میان نرفته است بلکه از یک روند روبه رشد و فزاینده نیز برخوردار بوده است. این جنبش را نمی توان و نباید تنها در صحنه خیابان ارزیابی نمود.
هر جنبش ابعاد مختلفی می تواند داشته باشد که تظاهرات خیابانی هم یکی از این ابعاد است. اما دلایلی که برای این ادعای خودم یعنی زنده بودن جنبش سبز می توانم ارائه دهم اینها هستند: اولا این جنبش روند تکاملی داشته است، یعنی حرکتی که ابتدا تنها برای اعتراض به تقلب در انتخابات پدید آمده بود به سرعت به یک درخواست عمومی برای تغییرات اساسی در ساختار حقیقی قدرت تبدیل شد.
نگاهی به بیانیه ها و سایر شعارها نشان می دهد که برآورده شدن آنها جز با جابجایی قدرت مستقر میسر نیست. ثانیا در سطح رهبری جنبش مخصوصا در داخل کشور که فشارها و تهدیدات شدیدی برای توبه و استغفار و یا حداقل سکوت و انفعال آنها وجود داشته است تا این لحظه پافشاری بر عدم قبول نتایج انتخابات، مشروعیت قائل نشدن برای دولت کودتا و ارتقا مطالبات از بازنگری در نتایج انتخابات به ضرورت اصلاحات عمیق در همه ابعاد حاکمیت رسیده است.
همچنین انرژی مادی و معنوی شدیدی که حاکمیت برای کنترل امنیتی فضا صرف می کند نشان از پتانسیل بالایی دارد که در قالب جنبش سبز برای تغییر وضع موجود و دمکراتیزه کردن ساختار قدرت در ایران خود را آشکار کرده است. اگرچه در نتیجه برخوردهای خشن و سرکوب شدید، حضور مردم در خیابان کاهش پیدا کرده است اما حاکمیت بخوبی دریافته است که چون ریشه ها و دلایل اعتراض مردم – که بنظرمن در استبداد دینی نهفته است- همچنان پابرجاست لذا آتش مخالفت مردم در زیر خاکستر تنها پنهان شده است و وزش هر نسیمی می تواند اوضاع را به شدت بحرانی نماید به همین دلیل تا این لحظه اجازه نداده اند که حتی برای یادبود کشته شدگان وقایع اخیرمراسم های سنتی عزاداری برگزار شود تا چه رسد به صدور مجوز راهپیمایی برای سالگرد 22 خرداد! کنترل امنیتی کشور که به قیمت تعطیل سایر امور تمام شده است در نتیجه وحشت از بروز راهپیمای ها و اعتراضات مردمی است.
*بارزترین دست آوردهای این جنبش به نظر شما چیست؟
به نظر من مهمترین دستاورد این جنبش کاهش مشروعیت حکومت فقها و افزایش شانس دمکراتیزاسیون ساختار قدرت و جامعه در ایران بوده است. حکومتی که ناتوان از پاسخگویی به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی مردم خود باشد و در جواب پرسش ساده ای نظیر "رای من کجاست؟" از خشن ترین روش ها برای سرکوب استفاده نماید در حقیقت حکم به مرگ خود داده است . اقدامات بی نتیجه ای مانند بستن مطبوعات ، بازداشت فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و فجایعی مانند کهریزک، احکام سنگین زندان و یا اعدام که به تنفس مصنوعی برای احیای یک مرده می ماند، ممکن است بتواند چند صباحی به تدوام استبداد دینی در ایران یاری برساند اما در دنیای امروز جایی برای حکومت های فاشیستی باقی نمانده و در عین حال ناکارآمدی شدیدی که نظام موجود در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با آن مواجه شده است حتی زمینه های ادامه یک دیکتاتوری صالح را هم از آنها سلب کرده است.
از سوی دیگر ماهیت مسالمت آمیز و مدنی جنبش سبز و تاکید بر خواسته های دمکراتیک این امیدواری را پدیدآورده که پروسه ناتمام و طولانی دمکراتیزاسیون در ایران به نقطه نهایی خود که تشکیل یک حکومت مدرن و منطبق بر اراده مردم باشد ، نزدیک شده است.
*این ویژگی ها کدام است که این جنبش را از حرکت های مشابه خود تا آن حد متمایز کرده که شما از آن به عنوان حرکتی جهت رسیدن به نقطه نهایی پروسه ناتمام دمکراتیزاسیون در ایران یاد می کنید؟
در سی سال گذشته حرکت های مختلف و متفاوتی از اصلاحی تا براندازی وجود داشته است اما هیچکدام از این جنبش ها نتوانسته بودند نوعی همگرایی اثرگذار بین اپوزیسیون و مخالفان خارج و داخل کشور ایجاد نمایند اما جنبش سبز این نقص جدی را برطرف کرد و نوعی سینرژیسم(همگرایی نیرو) پدید آمد که مشابه آن را در گذشته شاهد نیستیم. به رسمیت شناخته شدن و اعلام حمایت بسیاری از کشورهای خارجی نیز یکی دیگر از ویژگی های متمایز کننده این حرکت است.
همچنین پس از انقلاب بهمن 57 برای اولین بار تظاهرات های میلیونی مردم در ساختاری خارج از اراده و سازماندهی دستگاه های تبلیغی حاکمیت اتفاق افتاد و بنوعی پرهیز مردم از رویایی با حاکمیت از میان رفت.
*پلاتفرم، رهبری و متدهای رسیدن به مطالبات عنوان شده در این جنبش را چگونه ارزیابی میکنید؟
جنبش موجود، جنبشی گسترده میان طبقه متوسط شهری جامعه است که در فرآیند دموکراتیزاسیون جامعه ایران اتفاق افتاده است. این حرکت مدرن، در نتیجه ناتوانی حکومت (ایدئولوژیک یا دانشی) در پاسخگویی به انتظارات بخش قابل توجهی از جمعیت کشور بوجود آمده و به دیگر سخن می توان آن را با " ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی" نیز مرتبط دانست.
رشد (کمی و کیفی) سریع طبقه متوسط شهری ایران از یک سو و ساختار سنتی اجتماع و قدرت حاکم از دیگر سوعدم توازن و چالش آشکاری را سبب شده است که پس از انتخابات اخیر همچون یک کوه یخ تنها بخش کوچکی از آن مشاهده شد که به مرور زمان خود را بیشتر نمایان خواهد کرد. بنابراین جنبش سبز را می توان تمایل اکثریت مردم برای "تغییر مسالمت آمیز" حکومت تلقی نمود به همین دلیل بنظرم می تواند بعنوان یک پلات فورم مناسب-بدلیل فراگیری و گستردگی- برای همگرایی سایر جنبش های فعال در ایران عمل نماید. خوشبختانه رهبری جنبش هم متمرکز و فردی نیست این نکته مهمی است زیرا می تواند در پیش گیری از تکرار تجارب تلخ گذشته که بصورت بازتولید استبداد و روابط سلطه طلبانه ی پس از انقلاب خود را نشان داد موثر باشد.
مدرن بودن این جنبش و گستردگی اجتماعی آن باعث شده است که روش های مورد استفاده، مبتنی بر الزامات مبارزات بدون خشونت باشد یعنی در برابر وحشیانه ترین اقدامات حکومت برای سرکوب، بازهم مردم و رهبران جنبش روش های مسالمت آمیز را بکاربردند این مهم می تواند در نهادینه کردن اصل مدارا و تساهل که لازمه شکوفایی و غلبه فرهنگ دمکراسی است بسیارموثر باشد.
*جنبش سبز با جنبش های اجتماعی ملیتهای دیگر و اقلیت ها در ایران تا چه حد همگرایی و ارتباط دارد؟
جامعه در حال گذار ایران سالیان درازی است که صحنه بروز شکاف های اجتماعی متعدد است که حاصل رهایش انرژی آنها بصورت جنبش های فعال دانشجویی، قومی، کارگری، زنان و.... خود را نشان داده است. این جنبش ها مخصوصا در سالهای پایانی دهه 70 بدلیل ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی و رسانه ای که بدنبال برسرکارآمدن محمد خاتمی، رئیس جمهور اصلاح طلب ایران، برای مدت کوتاهی پدید آمده بود از امکان ظهور و بروز بیشتری برخوردار شدند اما همین فرصت زود گذر کافی بود تا با بهره گیری از روش های نوین به تجدید سازمان و نوسازی خود بپردازند بگونه ای که علیرغم تلاش های گسترده حاکمیت برای سرکوب از طریق بستن مطبوعات، زندانی نمودن فعالان این عرصه ها و ارعاب و تهدید، این حرکت های اجتماعی همچنان وجود داشته و از پتانسیل قابل توجهی نیز برای ایجاد تغییر برخوردار هستند.
حرکت اعتراضی مردم ایران به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم که بعدها به جنبش سبز معروف شد در نتیجه زمینههای اجتماعی که این حرکت ها از قبل فراهم کرده بودند توانست از چنان گستردگی برخوردار شود که از یک سو بقای جمهوری اسلامی را با خطر مواجه سازد و از دیگرسو توجه جهانیان را به خود جلب نماید. بنظر من متقابلا زمینه های بهره مندی این جنبش ها از پلات فورم جنبش سبز برای تامین مطالبات آنها فراهم است که باید از آن حداکثر استفاده را نمود.
*تحلیل شما از وضعیت امروز کردستان و ارتباط آن با جنبش سبز چیست؟
کردستان نیز مانند سایر نقاط کشور از آمادگی بسیار بالایی برای همراهی با جنبش سبز برخوردار است حتی این آمادگی در کردستان از جاهای دیگر بیشتر است علت آن هم به ستم ها و تبعیض های برمی گردد که از قبل در کردستان وجود داشته است. واقعیت آن است که جلوه هایی از ماهیت غیرانسانی و استبدادی حکومت که به تازگی برای مردم سایر نقاط کشور آشکار شده است سال های سال بود که در کردستان اعمال می شد، اتفاقاتی که در یک سال گذشته رخ داد و جنایاتی که بنام خدا و دین مردم ناباورانه شاهد آن بودند برای مردم کردستان تازگی ندارد و می توان ادعا نمود که جنبش سبز حقانیت مطالبات مردم کرد را اثبات نمود.
منبع: سایت کوردیش پرسپکتیو