مصاحبه با رادیو دویچه وله
هشت حزب و تشکل اصلاحطلب در نامهای مشترک به وزارت کشور درخواست صدور مجوز برای راهپیمایی در روز ۲۲ خرداد را کردهاند. این اقدام نشانگر کدام توازن قوا در عرصه سیاست ایران است؟ از روحیه مردم در این میان چه میتوان گفت؟
در نامهمشترکی که از سوی مجمع نمایندگان ادوار مجلس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، انجمن روزنامهنگاران زن، مجمع دانشآموختگان ایران اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، حزب اراده ملت و مجمع نیروهای خط امام (ره) به وزارت کشور ارسال شده است، این احزاب برای راهپیمایی روز ۲۲ خرداد تقاضای صدور مجوز کردهاند.
به گزارش پارلمان نیوز، نسخهای از این نامه نیز به فرمانداری تهران ارسال شده که مسئولان فرمانداری با این توضیح که تنها صدور مجوز برای مراسمها و تجمعات در مکان سربسته در حوزه وظایف آنهاست، از قبول این درخواست خودداری کردند، اما وزارت کشور این نامه را وصول کرده است.
مصاحبه با محمدعلی توفیقی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی.
*دویچهوله: آقای توفیقی، یک سال پس از انتخابات اعتراضبرانگیز ریاست جمهوری، حکومت تدارک برگزاری مراسم بزرگی را همراه با بسیج نیروهای پلیس برای نماز جمعه میبیند. از طرف دیگر، هشت حزب و تشکل اصلاحطلب درخواست مجوز برای راهپیمایی کردهاند. شما توازن قوا را با نظر به این حرکتها چگونه میبینید؟
من توازن قوا را به نفع حکومت نمیبینم. دلیل آن هم این است که گرچه ادعای حکومت −با ادبیات خاص خودشان− این است که: «ما فتنه را کنترل کردهایم»، اما واقعیتهای موجود نشان میدهد که جنبش سبز همچنان دارای پتانسیل کافی برای حرکت و حتی ایجاد تغییر در ساختار قدرت و جامعهی ایران است.
شواهدی هم که برای این ادعا وجود دارد، کنترل شدیدی است که حاکمیت برای برگزاری مراسمهایی بهکار میبندد که تا بهحال در سیطرهی خودش بوده است و مراسمهای حکومتی بهحساب میآیند، و انرژی فوقالعاده زیادی که برای کنترل اوضاع و برای اینکه سبزها امکان اعلام حضور با هویت خود را نداشته باشند، بهخرج میدهد.
از آن سو، در رهبری جنبش، در بیانیههایی که آقای موسوی یا آقای کروبی صادر میکنند یا سخنرانیهایی که انجام میشود یا حتی همین درخواست صدور مجوز راهپیمایی توسط احزاب اصلاحطلب، نشانهی این موضوع هست که جنبش از پتانسیل کامل برخوردار است و توازن قوا به هیچوجه به نفع حکومت نیست.
*چگونه است که با وجود فشار عظیمی که در حال حاضر بر احزاب وجود دارد و حتی فعالیت دو حزب "جبههی مشارکت ایران اسلامی" و "مجاهدین انقلاب اسلامی ایران" در عمل ممنوع شده است، باز شش حزب و تشکل دیگر اقدام به صدور بیانیهی مشترک با این دو حزب کردهاند؟
فعالیت حزبی گرچه بههرحال نیازمند دریافت مجوز و مسائلی از این دست است، اما حقی است که مردم و تشکلها برای خود قائلاند و مادامی که انگیزهها وجود داشته باشد، نمیتوان جلوی آن را گرفت.
بر فرض مثال، کمیسیون مادهی ۱۰ گرچه از اختیار انحلال احزاب برخوردار نیست، اما این کمیسیون هم فقط نامهای برای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نوشته و گفته است که پروانهی فعالیت آنها توقیف است. تلقی این دو حزب هم بههیچوجه ممنوعیت و انحلال نبوده و به فعالیت خودشان ادامه دادهاند.
اساساً در ساختاری مانند ساختار قدرت ایران، فعالیتهای حزبی در موضوعاتی مانند صدور بیانیه، دعوت به تجمعات، راهپیماییها و فصل انتخابات و… بیشتر خود را نشان میدهد و نمیتوان آن را با فعالیتها و ساختار حزبی در کشورهای توسعهیافته مقایسه کرد.
بهنظر من، آنچه باعث شده این احزاب، علیرغم فشار شدیدی که حکومت بر علیه آنها دارد بهکار میبرد، همچنان به فعالیت خودشان ادامه بدهند و درخواست صدور مجوز و راهپیمایی داشته باشند، اعتقادی است که به اصلاح وضع موجود و انحراف انقلاب از آرمانهای اولیهاش برای آنها ایجاد کرده و در جهت این اصلاح میخواهند تلاش کنند.
*درخواست مجوز آنان تا چه حد جنبهی تبلیغاتی دارد؟
جنبهی تبلیغاتی که به هیچوجه ندارد؛ بیشتر برای برگزاری یک راهپیمایی است. اصل ۲۷ قانون اساسی، برگزاری راهپیمایی و تجمعات را آزاد دانسته و حق مردم محسوب کرده است. البته فقط یک شرط دارد که به صورت غیرمسلحانه باشد.
این احزاب هم بر اساس حقی که از قانون اساسی بهدست آوردهاند، درخواستی دادهاند. اما واقعیت این است که حکومت در طول یک سال گذشته هرگز این مجوز را صادر نکرده است. بارها آقای موسوی و رهبران دیگر جنبش و احزاب درخواست کردهاند که فرصتی برای اعلام اعتراض مسالمتآمیز مردم ایجاد شود که متأسفانه این فرصت تا این لحظه داده نشده است.
من این درخواست احزاب را کاملاً جدی میدانم و همین سطح از فعالیت حزبی هم با توجه به ماهیت استبدادی ولایت فقیه، کاملاً نشاندهندهی رشد و بلوغ احزاب ما در کشور بهحساب میآید.
*منظور من هم از این سؤال همین بود که تا چه حد میتوان انتظار پاسخ مثبت به آن را داشت؟
با توجه به تجربهای که داریم و موضعگیریهایی که مثلاً استاندار تهران داشت یا تهدیدات نیروی انتظامی که بهطور صریح اعلام کرد با هر نوع تجمعی برخورد میکند، به نظر میرسد نمیخواهند به این درخواست پاسخ مثبتی بدهند.
از آن سو، برای برگزاری مراسم سالگرد درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی تمهیدات بیسابقهای درجریان است و میخواهند پنج یا به تعبیری دو میلیون افراد وابسته به خود از نیروهای نظامی، انتظامی، بسیج و غیره برای این مراسم به تهران بیاورند و گفتهها حکایت از آن دارد که نمیخواهند این نیروها را تا ۲۲ خرداد یا تا روزی که درخواست مجوز برای راهپیمایی هست و احتمال میدهند ممکن است راهپیماییای برگزار شود، برگردانند. همهی این شواهد و این که اساساً از دید آنها موضوع خاتمه یافته است، نشان نمیدهد که به این درخواست مجوز پاسخ مثبتی بدهند.
البته مایهی تأسف است؛ به خاطر اینکه جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده که حق اعتراض را برای مردم بهرسمیت نمیشناسد که این برخلاف اصول خود قانون اساسی است و باید اذعان کرد برخلاف دین و برخلاف شرع اسلام هم بهحساب میآید.
*راجع به حکومت و احزاب صحبت کردیم؛ روحیهی مردم را چگونه میبینید؟
فکر میکنم که مردم از آمادگی کامل و کافی برای شرکت در این اعتراضات برخوردار هستند. سال گذشته در ۲۵ خرداد، در همین مسیر میدان امام حسین به طرف میدان آزادی، تظاهرات خودجوشی بهوجود آمد که بیش از سه میلیون و به روایتی حتی بیش از اینها هم در این راهپیمایی شرکت کردند.
از آن به بعد هم اگرچه با شیب ملایمی، به خاطر تشدید برخوردها و سرکوب شدید، حضور مردم در خیابان کاهش پیدا میکند، اما به نظر من، این آمادگی همچنان در مردم وجود دارد. به عنوان مثال، میتوانم به اعتصاب عمومی در کردستان اشاره کنم. در طول سالیان گذشته در کردستان اتفاقاتی مشابه اعدام پنج زندانی سیاسی کرد روی داده و هربار هم تقاضایی برای اعتصاب عمومی وجود داشته است، اما هیچگاه بهاندازهی اعتصابی که دو هفتهی پیش پاسخ گرفت، مردم و اقشار عمومی به آنها پاسخ نداده بودند.
دلیل آن هم این است که وقایع سال گذشته، آمادگیای اجتماعی را بهوجود آورده به طوری که مردم برای بیان اعتراضات خود نسبت به شیوههای غلط حکومتداری و تقلبی که سال گذشته در انتخابات اتفاق افتاد، آمادگی کامل را به صورت حضور مدنی و مسالمتآمیز در خیابان و حتی در جاهای دیگر دارند.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: داود خدابخش