گفتوگو با رادیو زمانه
حسین علوی
بهمناسبت سالگرد ۲۲ خرداد، هم آقایان موسوی و کروبی، و هم برخی احزاب سیاسی، درخواست صدور مجوز برای راهپیمایی کردهاند، ولی هنوز مقامات مسئول به این درخواست پاسخی ندادهاند.
*برخی تحلیلگران از هم اکنون ضرورت تمرکز بر روی دیگر اشکال برآمد مسالمت آمیز مردم را توصیه میکنند. دکتر محمد علی توفیقی می گوید رهبران جنبش در صورتی که مجوز راهپیمایی صادر نشود، باید مردم را دعوت به یک اعتصاب عمومی گسترده در روز ۲۲ خرداد کنند.
متاسفانه چشمانداز مثبتی برای صدور مجوز راهپیمایی نمیبینم. البته این برخلاف اصل ۲۷ قانون اساسی است که تشکیل اجتماعات و راهپیماییها را آزاد میداند و آن را حق ملت اعلام میکند.
این حق قانونی، یعنی حق راهپیمایی و تجمع که شناختهشدهترین و مهمترین راه بیان اعتراض مردم به مدیران جامعه و حاکمان است، از ابتدای انقلاب از ایرانیان سلب شده که خود از نشانههای استبداد است و متاسفانه در کشور ما پوستین وارونهی دین را هم بر تن کرده است.
از نخستین روزهای آغاز اعتراض مردم در سال ۸۸، به هیچ درخواستی تا این لحظه در وزارت کشور یا استانداری تهران پاسخ مثبتی ندادهاند. شواهد امر نشان میدهد با توجه به تهدیدات نیروی انتظامی که اعلام کرده با هرنوع تجمعی برخورد خواهد کرد، چشمانداز مثبتی برای صدور مجوز دیده نمیشود.
استاندار تهران در مصاحبهای رسمی، حتی رسیدن درخواست این تجمع و راهپیمایی را انکار کرده است. در حالی که همگان میدانند آقایان موسوی و کروبی از یکماه پیش درخواست راهپیمایی کردهاند.
حتی شورای هماهنگی اصلاحات که تجمعی از هجده جریان، گروه و احزاب اصلاحطلب است، بهطور رسمی درخواست برگزاری راهپیمایی کرده است، اما مسئولین خود را به کوچهی علیچپ زدهاند. این نشان میدهد قصد ندارند اجازه بدهند که یک راهپیمایی مسالمتآمیز، آرام و قانونی برگزار شود.
*بههرحال واقعیت این است که جنبش سبز و حرکتهای اعتراضی در اشکال مختلفی در ایران ادامه داشته و خواهد داشت. آیا برای دولت و یا کل نظام، آسیبپذیری از ناحیهی تظاهرات خیابانی و تجمعها، بیش از سایر اشکال اعتراضی است؟
این آقایان که از اساس خودشان را نمایندهی خدا روی زمین فرض میکنند و حتی اعتراض بهخود را به اعتراض به خداوند نسبت میدهند. در عین حال، هیچنوع راهکاری را هم برای بیان اعتراض مردم باقی نگذاشتهاند. هرنوع تجمع و هر نوع راهی را که تا این لحظه برای بیان اعتراض و یا انتقاد به شیوههای حکومتداری وجود داشته است، بر مردم بستهاند.
بهنظر میآید دلیل اصلی این موضوع هم ناتوانی در پاسخگویی منطقی به اعتراضهای مردم است. اگر حکومتی به مشروعیت خود و حقانیت راه و مسیری که دارد میرود، اطمینان کامل داشته باشد، نباید در برابر اعتراضهای ساده، مسالمتآمیز و مدنی مردم، اینگونه از خود مقاومت نشان دهد.
در حالی که در ماههای گذشته، علیرغم این که مجوز راهپیمایی و تجمع داده نشده، اما مردم بهصورت خودجوش در خیابان حضور داشتهاند و اعتراضهای خود را بیان کردهاند. طبیعی است این آقایان اگر منافع ملی و حتی منافع درازمدت نظام را درنظر میگرفتند و نه منافع شخصی و گروهی خود را، باید اجازهی راهپیمایی و اعتراضها را میدادند.
بهخاطر این که چنین تجمعهایی قابل کنترل و مدیریت هستند، ولی اگر به همین ترتیب جلوی اعتراضها گرفته شود، بیم آن میرود که تبدیل به سیل ویرانگری بشود که بعدها خود این آقایان افسوس بخورند که چرا راه بروز اعتراضهای مسالمتآمیز را بستند.
کما این که تاریخ فراوان به یاد دارد کسانی را که یا دیر صدای اعتراض مردم را شنیدند و یا موقعی آن را شنیدند که دیگر کار از کار گذشته بوده است.
*در شرایط حاضر این سئوال بهطور جدی مطرح است که چه شکلهای مسالمتآمیز دیگری از مبارزهی سیاسی و اعتراضی برای جنبش سبز وجود دارد؟ برخی تحلیلگران تجربهی اعتصاب در شهرهای کردستان را موفق و ممکن میدانند. برخی بر سازماندهی اعتراضهای پراکنده، از جمله در دانشگاهها و مراکز کار تاکید میکنند. خود آقایان موسوی و کروبی، استفاده از شبکههای اجتماعی اطلاعرسانی را مطرح کردهاند. بهنظر شما، چه شکلهای اعتراضی در شرایط کنونی ممکن هست؟
یک اصل اساسی در حرکتهای مسالمتآمیز مدنی، این است که این حرکتها حداقل هزینه را برای برگزارکنندگان داشته باشد. در عین حال از اثربخشی مناسبی برای تغییر رفتار حاکمیت و قدرت برخوردار باشد. یافتن شیوههای مختلف برمیگردد به این که ما ببینیم زمینههای اجتماعی کدامیک از این حرکتها فراهمتر و آمادهتر است.
بهنظر من، تجربهی کردستان، تجربهی خوبی بود که نشان داد جامعهی ما آمادگی همراهی با جنبش سبز را دارد که جنبشی اعتراضی برای دمکراتیزه کردن جامعه است.
در کردستان قبلاً هم اتفاقاتی افتاده بود و حتی گروههای مختلف اپوزیسیون، مردم را دعوت به مراسم اعتصاب و مسائلی از این دست کرده بودند، اما هیچگاه پاسخی به گستردگی اتفاق اخیر گرفته نشده بود که مناطق کردنشین، بهطور یکدست و یکپارچه دچار یک اعتصاب عمومی سراسری، تعطیلی بازار و فعالیتهای معمولی روزمره شدند.
*ممکن است این شکل مبارزه را بعضیها ویژهی کردستان و شهرهای کردنشین بدانند و درحال حاضر امکان برگزاری اعتصاب در دیگر شهرهای ایران را فراهم ندانند. شما در این زمینه چه فکر میکنید؟
اعتصاب روشی است که اگر بخواهیم پاسخ مناسبی از آن دریافت کنیم، باید زمینههای آن را از پیش آماده کنیم. همانطور که در مناطق کردنشین هم، قبلاً درخواست و برنامههایی برای برگزاری اعتصاب بود، اما هیچوقت چنین پاسخی دریافت نشده بود.
به نظر من دلیل این موضوع، برمیگردد به فراهم شدن زمینههای اجتماعی که بهدنبال جنبش سبز در جامعه بهوجود آمده است. یعنی بهدلیل نارضایتی عمومی گستردهای که مردم با آن مواجه هستند، آمادگی پاسخگویی به حرکتهای مدنی مانند اعتصاب در جامعهی ما افزایش پیدا کرده و بهنظر من، نسبت به گذشته، احتمال موفقیت آن در سایر شهرها هم افزایش یافته است.
بهنظر من، رهبران جنبش، مخصوصاً آقایان موسوی و کروبی، در صورتی که مجوز راهپیمایی صادر نشود، باید مردم را دعوت به یک اعتصاب عمومی گسترده در روز ۲۲ خرداد کنند تا قدرت مردم را برای عزم اصلاح، بیشتر به حاکمان ایران نشان بدهند. زیرا تداوم جنبش، نیازمند همراهی مردم و استفاده از روشهای جدید و البته در عین حال کمهزینهتر است.