محمدرضا اسکندری
اسعد سلامی
mreskandari@gmail.com
محمد علی توفیقی، روزنامه نگار و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. با او در خصوص فضای انتخابات در کردستان گفتگویی کردهایم.
فضای انتخاباتی در کردستان از مهران تا سلماس را چگونه میبینید؟
تصور میکنم که نسبت به انتخابات های گذشته بسیار پرشورتر شده است. به طور واضح میتوانیم شور و شوق انتخاباتی در مناطق کردنشین را ببینیم و فکر میکنم که این دوره - برخلاف دورههای گذشته - مشارکت بیشتری در صحنه انتخابات در کردستان را شاهد هستیم.
چرا حزب شما آقای موسوی را را انتخاب کرده است؟
استراتژی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای این دوره از انتخابات بدین صورت است که اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور را مد نظر قرار دادهایم که دچار بحران شده است. برای خروج از این بحران ما معتقدیم که انتخاب آقای موسوی بهترین گزینه است. گرچه انتخاب قبلی ما آقای خاتمی بود، اما بعد از انصراف ایشان، ما آقای مهندس موسوی را در نظر گرفتیم.
برنامههای آقای موسوی مانند حقوق بشر و مساله اقوام، چه تحولی را میتواند در کردستان بوجود بیاورد که آقای احمدی نژاد مانع آن است؟
مهندس موسوی در مورد حقوق بشر ، حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی در سایت خود و در روزنامهها بیانیهای صادر کردند که در این بیانیه 12 راهبرد اساسی بمنظورجبران مشکلات ورفع تبعیض ها علیه اقوام و مذاهب ارائه شده است.
فکر میکنم که اگر این راهبردها اجرایی شوند و جنبه عملی به خود بگیرند، میتوانند در توزیع عادلانه ثروت، قدرت و منزلت برای اقوام و به خصوص کردها مفید باشند. زیرا در سالیان گذشته نسبت به اقوام و به خصوص کردها بیتوجهی شده و تبعیضهایی روا داشته شده است که مهمترین ابعاد آن، سیاسی و اقتصادی بوده و کردها از توسعه همه جانبه بیبهره بودهاند. همچنین آقای مهندس موسوی وعده دادهاند که طی یک برنامه جهشی، این عقب افتادگی را جبران می کنند و از جنبه سیاسی نیز قول داده است از نخبههای کرد در سطوح مختلف قدرت استفاده خواهد کرد.
تفاوت عمده نظرات آقایان موسوی و کروبی در رابطه با حقوق اقوام چیست؟
فکر نمیکنم که تفاوتهای آنچنانی میان آنها وجود داشته باشد، اینگونه نیست که برنامههای آنان هم جهت نباشد. به نظر من در این میان چند نکته قابل توجه است که میتواند تفاوتهایی را ایجاد کند.
اولا بحث روشها مطرح است. برای مثال از نظر گفتمان، آقای موسوی تفاوتهایی با آقای کروبی دارند، منتهی فکر میکنم با توجه به لحن بیانیه ای که آقای موسوی دادند،ایده های ایشان میتواند واقعبینانهتر از دیگران باشد.
وعدههایی که موسوی در زمینه حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی دادهاند، مطابقت بیشتری با فضای فعلی جامعه دارد وراه حل های ارائه شده با ساختارهای واقعی جمهوری اسلامی، متناسب تر است. به نظر من این مهمترین تفاوت است.
آقای موسوی در مناظرهها بیشتر، از گذشته صحبت میکنند. در صورتیکه جامعه و مردم دیگر مرتبط با گذشته نیستند. همچنین تا کنون بحثی از اصلاح طلبی به میان نیاوردهاند. چرا ایشان از آینده صحبت نمیکنند؟
من به این صورت فکر نمیکنم. طبیعی است که در بحثها به گذشته رجوع شود چون ایشان سابقه مدیریت دارند، اما برنامههای ایشان در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نگاهی به آینده است. او دارای واقع بینی خاصی است که مبتنی بر واقعیتهای ساختار قدرت در ایران است.
در ساختار قدرت ایران، رئیس جمهور فرد اول نیست و همزمان با رئیس جمهور ارکان دیگری وجود دارند که یکی از آنان رهبری است و رئیس جمهور در مقابل آنان قدرت چندانی ندارد. آقای موسوی با توجه به این شرایط و این واقعیتها، وعدههایی را نخواهند داد که در آینده عملی نباشند.
به نظر من این نشان صداقت است و این موضوع نشان می دهد که او فقط مرحله رقابت های انتخاباتی را در نظر نمیگیرد. اگر ایشان فقط رقابتهای انتخاباتی را در نظر میگرفتند، مسلما خیلی قولها را میدادند و ایدهآلهایی را مطرح میکردند که عملا بعدها قابل اجرا نبودند.
موسوی قولهایی را دادهاست که عملی کردن آن در آینده امکان پذیر باشد.
در مورد مساله اصلاح طلبی یا اصول گرایی نیز باید گفت، نباید خود را در داخل میدان بازی با کلمات محصور کنیم، آقای موسوی گفتهاند که من اصلاح طلبی هستم که همیشه به اصول بازگشت میکنم.
نه اصلاح طلبی و نه اصول گرایی هیچکدام هدف نیستند. هر دو اینها روش هستند. ایشان اولین کسی بودند که به توقیف مطبوعات در سال 78 واکنش نشان دادند. به اصل شوراها بسیار تاکید میکنند و حتی معتقدند که در صورت لزوم مورد بازنگری قرار گیرند و یا از طریق تغییرات در قوانین عادی، اختیارات بیشتری به شوراها داده شود تا در مناطقی مانند کردستان که قومیت یا مذهب دیگری دارند، عملا از قدرت اداره بیشتری در مناطق خود برخوردار باشند.
بنظرم اصولی که مورد تاکید موسوی هستند همان اصولی هستند که جنبش اصلاح طلبی دوم خردا 76 برای بازخوانی آنها پدید آمد. در واقع اصول گرایی موسوی روی دیگر سکه اصلاح طلبی در ایران است.
بعد از 31 سال، جناحهایی از اپوزیسیون در اطلاعیهای اعلام کردهاند که در انتخابات شرکت خواهند کرد واز مردمی که این حرکت را آغاز کردهاند، باید حمایت کرد. نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من این کار اپوزیسیون کاملا منطقی است. اگر آنان مایل به ترک استراتژی مبارزه مسلحانه هستند، مسلما باید در جهت مبارزه مدنی و مسالمتآمیز تلاش کنند.
در جامعه امروز ما، تمام شاخصها گذار به سمت دمکراسی را نشان میدهند و رسیدن به دمکراسی فقط از روشهای دمکراتیک امکان پذیر است.
بی شک این اقدام جناحهایی از اپوزیسیون که همراه با تغییر در رویکرد مبارزه مسلحانه و روشهای غیرمدنی است، یک اقدام مثبت تلقی و مورد ارزیابی قرار میگیرد و فکر میکنم روش بسیار خوب و مناسبی است.
اسعد سلامی
mreskandari@gmail.com
محمد علی توفیقی، روزنامه نگار و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. با او در خصوص فضای انتخابات در کردستان گفتگویی کردهایم.
فضای انتخاباتی در کردستان از مهران تا سلماس را چگونه میبینید؟
تصور میکنم که نسبت به انتخابات های گذشته بسیار پرشورتر شده است. به طور واضح میتوانیم شور و شوق انتخاباتی در مناطق کردنشین را ببینیم و فکر میکنم که این دوره - برخلاف دورههای گذشته - مشارکت بیشتری در صحنه انتخابات در کردستان را شاهد هستیم.
چرا حزب شما آقای موسوی را را انتخاب کرده است؟
استراتژی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای این دوره از انتخابات بدین صورت است که اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور را مد نظر قرار دادهایم که دچار بحران شده است. برای خروج از این بحران ما معتقدیم که انتخاب آقای موسوی بهترین گزینه است. گرچه انتخاب قبلی ما آقای خاتمی بود، اما بعد از انصراف ایشان، ما آقای مهندس موسوی را در نظر گرفتیم.
برنامههای آقای موسوی مانند حقوق بشر و مساله اقوام، چه تحولی را میتواند در کردستان بوجود بیاورد که آقای احمدی نژاد مانع آن است؟
مهندس موسوی در مورد حقوق بشر ، حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی در سایت خود و در روزنامهها بیانیهای صادر کردند که در این بیانیه 12 راهبرد اساسی بمنظورجبران مشکلات ورفع تبعیض ها علیه اقوام و مذاهب ارائه شده است.
فکر میکنم که اگر این راهبردها اجرایی شوند و جنبه عملی به خود بگیرند، میتوانند در توزیع عادلانه ثروت، قدرت و منزلت برای اقوام و به خصوص کردها مفید باشند. زیرا در سالیان گذشته نسبت به اقوام و به خصوص کردها بیتوجهی شده و تبعیضهایی روا داشته شده است که مهمترین ابعاد آن، سیاسی و اقتصادی بوده و کردها از توسعه همه جانبه بیبهره بودهاند. همچنین آقای مهندس موسوی وعده دادهاند که طی یک برنامه جهشی، این عقب افتادگی را جبران می کنند و از جنبه سیاسی نیز قول داده است از نخبههای کرد در سطوح مختلف قدرت استفاده خواهد کرد.
تفاوت عمده نظرات آقایان موسوی و کروبی در رابطه با حقوق اقوام چیست؟
فکر نمیکنم که تفاوتهای آنچنانی میان آنها وجود داشته باشد، اینگونه نیست که برنامههای آنان هم جهت نباشد. به نظر من در این میان چند نکته قابل توجه است که میتواند تفاوتهایی را ایجاد کند.
اولا بحث روشها مطرح است. برای مثال از نظر گفتمان، آقای موسوی تفاوتهایی با آقای کروبی دارند، منتهی فکر میکنم با توجه به لحن بیانیه ای که آقای موسوی دادند،ایده های ایشان میتواند واقعبینانهتر از دیگران باشد.
وعدههایی که موسوی در زمینه حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی دادهاند، مطابقت بیشتری با فضای فعلی جامعه دارد وراه حل های ارائه شده با ساختارهای واقعی جمهوری اسلامی، متناسب تر است. به نظر من این مهمترین تفاوت است.
آقای موسوی در مناظرهها بیشتر، از گذشته صحبت میکنند. در صورتیکه جامعه و مردم دیگر مرتبط با گذشته نیستند. همچنین تا کنون بحثی از اصلاح طلبی به میان نیاوردهاند. چرا ایشان از آینده صحبت نمیکنند؟
من به این صورت فکر نمیکنم. طبیعی است که در بحثها به گذشته رجوع شود چون ایشان سابقه مدیریت دارند، اما برنامههای ایشان در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نگاهی به آینده است. او دارای واقع بینی خاصی است که مبتنی بر واقعیتهای ساختار قدرت در ایران است.
در ساختار قدرت ایران، رئیس جمهور فرد اول نیست و همزمان با رئیس جمهور ارکان دیگری وجود دارند که یکی از آنان رهبری است و رئیس جمهور در مقابل آنان قدرت چندانی ندارد. آقای موسوی با توجه به این شرایط و این واقعیتها، وعدههایی را نخواهند داد که در آینده عملی نباشند.
به نظر من این نشان صداقت است و این موضوع نشان می دهد که او فقط مرحله رقابت های انتخاباتی را در نظر نمیگیرد. اگر ایشان فقط رقابتهای انتخاباتی را در نظر میگرفتند، مسلما خیلی قولها را میدادند و ایدهآلهایی را مطرح میکردند که عملا بعدها قابل اجرا نبودند.
موسوی قولهایی را دادهاست که عملی کردن آن در آینده امکان پذیر باشد.
در مورد مساله اصلاح طلبی یا اصول گرایی نیز باید گفت، نباید خود را در داخل میدان بازی با کلمات محصور کنیم، آقای موسوی گفتهاند که من اصلاح طلبی هستم که همیشه به اصول بازگشت میکنم.
نه اصلاح طلبی و نه اصول گرایی هیچکدام هدف نیستند. هر دو اینها روش هستند. ایشان اولین کسی بودند که به توقیف مطبوعات در سال 78 واکنش نشان دادند. به اصل شوراها بسیار تاکید میکنند و حتی معتقدند که در صورت لزوم مورد بازنگری قرار گیرند و یا از طریق تغییرات در قوانین عادی، اختیارات بیشتری به شوراها داده شود تا در مناطقی مانند کردستان که قومیت یا مذهب دیگری دارند، عملا از قدرت اداره بیشتری در مناطق خود برخوردار باشند.
بنظرم اصولی که مورد تاکید موسوی هستند همان اصولی هستند که جنبش اصلاح طلبی دوم خردا 76 برای بازخوانی آنها پدید آمد. در واقع اصول گرایی موسوی روی دیگر سکه اصلاح طلبی در ایران است.
بعد از 31 سال، جناحهایی از اپوزیسیون در اطلاعیهای اعلام کردهاند که در انتخابات شرکت خواهند کرد واز مردمی که این حرکت را آغاز کردهاند، باید حمایت کرد. نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من این کار اپوزیسیون کاملا منطقی است. اگر آنان مایل به ترک استراتژی مبارزه مسلحانه هستند، مسلما باید در جهت مبارزه مدنی و مسالمتآمیز تلاش کنند.
در جامعه امروز ما، تمام شاخصها گذار به سمت دمکراسی را نشان میدهند و رسیدن به دمکراسی فقط از روشهای دمکراتیک امکان پذیر است.
بی شک این اقدام جناحهایی از اپوزیسیون که همراه با تغییر در رویکرد مبارزه مسلحانه و روشهای غیرمدنی است، یک اقدام مثبت تلقی و مورد ارزیابی قرار میگیرد و فکر میکنم روش بسیار خوب و مناسبی است.
منبع : رادیو زمانه تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ خرداد ۱۳۸۸